برزین مهر

BorzinMehr: Neyshabur Information Service

برزین مهر

BorzinMehr: Neyshabur Information Service

نگاهی به شئون اجتماعی و فرهنگی پیرامون فیروزه نیشابور- بخش دوم

برای خواندن بخش نخست این نوشتار، بر روی اینجا کلیک نمایید

- شیوه‏ی قدیمی استخراج فیروزه:

تا سی سال پیش، معدن فیروزه، به صورت بسیار اولیه‏ استخراج می‌شده است. هانری رنه دالمانی که در سال 1907 میلادی به ایران سفر کرده و از معدن فیروزه گذشته، در سفرنامه‏ی خود می‏نویسد: «فیروزه را به دو طریق استخراج‏ می‏نمایند: طریق اول، آنست که سنگ‌های معدن را می‏ترکانند و فیروزه را به دست می‌آورند و طریق دوم، آنست که در رسوبات‏ یا جاهایی‌که سابقاً استخراج بعمل می‌آمده کاوش می‏کنند. نتیجه‏ی طریق اخیر، بیش‌تر از طریق اول است....» استخراج‏، به طریق دوم، صورت یک کاوش ساده را داشته و با کلنگ انجام‏ می‌شده. اما طریق اول، بسیار مشکل و پُرزحمت بوده است. بدین ترتیب که کارگری، یک میله‌ی بلند آهنی، به نام «دیرم=Deyramیلم» به دست می‌گرفته است و نوک تیز آن‌را بر روی صخره‏ای‏ قرار می‌داده، آن‌گاه کارگری دیگر، با یک «پتک» [Potk] سنگین‏ و بزرگ، ضرباتی بر سر دیگر دیلم فرود می‌آورده است. تا حفره‏یی در حدود دو وجب در صخره‏ی سخت ایجاد کند. هر کارگر، به‌ هنگام کوبیدن هر ضربه‌ی محکم پتک آهنین بر «دیرم»، از ته‏ دل فریاد برمی‌آورد: «علی جان»، دیگری پاسخ می‌داد: «علی‏ زورت بده» یا «علی یارت. بهتر بزن»، بدین ترتیب در دل کوه،‏ فریاد انسان رنجبر و ابزارش با ناله‏ی شکستن صخره‏های سیاه‏ در هم پیچیده و آوای مصاف انسان و طبیعت را به وجود می‌آورد. پتک کوبیدن، علاوه بر زور، احتیاج به مهارت داشت چه‏ اگر در فضای تاریک غار، مرد پتک‌زن کوچک‌ترین غفلتی می‌کرد، پتک با همه‏ی سنگینی و محکمی به سختی بر روی دست مرد دیلم‏دار فرود می‏آمد و دستش را خرد می‌کرد. پس از این‌که‏ حفره ایجاد می‌شد؛ داخل آن‌ را از باروت پُر می‏کردند و فتیله‌ای به آن وصل کرده، اطراف آن را با گل می‏پوشاندند؛ آن‌گاه انتهای فتیله را آتش می‌زدند. و خود کمی دورتر در پناه‌گاه‌هایی، البته نه چندان مطمئن، پنهان می‏شدند تا انفجار صورت گیرد. پیش از این طریق، فقط استخراج در کوه، مانند کار در تپه خاکی، فقط با کلنگ انجام می‌شد. هر روز، کلنگ خود را تیز می‏کردند و به جان کوه می‏افتادند. بدین شیوه‌ی نادرست،‏ قسمتی از فیروزه، نرم می‌شد و قسمتی دیگر، سالم‌تر به دست‏ می‏آمد.

ابزاری که در این دو شیوه، به کار می‌رفت و هنوز هم بعضی‏ از آن‌ها به حیات خود ادامه می‌دهند عبارتند از:

-- دیرم [Deyram] (دیلم)؛ میله‌ای بلند از آهن‏ که مورد استفاده آن گذشت.

-- پتک [Potk]؛ که به شکل چکش است با اندازه‌ای‏ بزرگ‌تر از چکش معمولی.

-- کلنگ [Koleng]؛ که با کلنگ معمولی، فرقی ندارد و برای حفاری معدن خاکی و یا شکستن صخره‏ها و تکه‌سنگ‌ها به کار می‌رفت.

-- غربیل [Qarbil]؛ که با غربال معمولی، فرق‏ داشته بدین ترتیب که پوست دباغی شده‌ی گوسفند، در ته و چنبری‏ از چوب به دور خود اشته است. غربیل را از سنگ‌های زائد پُر می‌کردند و کارگران، به دوش می‌گرفتند و پس از طی راهی دراز و تاریک و بالا رفتن از پلکانی بلند که گاه تعداد پله‏های آن از 150 پله می‌گذشته، به خارج از معدن حمل می‌کردند.

-- کروه [Karva]؛ چراغی است از جنس حلبی، در قسمت‏ جلو دو فتیله دارد. مخزن آن را پر از روغن مذاب می‌کردند، فتیله را آتش می‏زدند.این چراغ ساده، با نوری ضعیف، روشنایی‏ چاه‏ها و غارها و حفره‏ها را در زیر کوه، اندکی تأمین می‌کرده‏ است. و کارگران، در پرتو نور آن، رگه‏های آبی فیروزه را می‌جستند و به کار، ادامه می‌دادند. البته روغن این چراغ، در ناهمواری‏های راه غار می‏ریخته و احتیاج به روغن ذخیره، داشتند.

-- روغن‏دون [Rovqan-dun]؛ ظرف ذخیره‌ی روغن‏ چراغ، که آن را پر از روغن می‌کردند و همیشه به همراه می‌داشتند.

-- انبون [Anbun] انبان؛ پوست گوسفند را پس‏ از جدا کردن، به صورت کیسه‏ای در می‌آوردند و چون «غربیل» برای حمل سنگ‌های فیروزه به کار می‏بردند.

-- چال‌شویی [Čālšuyi]؛ عمل شستن سنگ فیروزه را گویند.

سنگ‏های فیروزه را پس از استخراج، برای این‌که از خاک و گل پاک شود و رگه‏های فیروزه، به خوبی نمایان گردند، آن‌ها را در داخل گودالی، به نام «گول» [Gul] که در نزدیکی‏ معدن بود (و هنوز وجود دارد) می‏ریختند و می‏شستند. هانری رنه، در سفرنامه‏ی خود در این‏باره چنین می‏نویسد: «... شستن سنگ‌های فیروزه‏دار، کاملاً به طرزی بدوی‏ است. سنگ فیروزه‏دار را در حوضچه‏ای قرار می‌دهند تا آب از روی آن عبور کند و پس از آن‌که رطوبت دید و کمی سست‏ شد، کارگران آن‌ها را به هم می‏سایند تا فیروزه از خاک و سنگ‏ جدا شود.» «ضابط باشی» این معدن، از خاطرات خود چنین‏ نقل می‌کرد: معمولاً پسربچه‏ها کار شستن فیروزه را در این حوضچه‏ها به عهده داشتند. سن این کارگران خردسال بین 10 تا 12 سال بود. استفاده از بچه‏ها در کار چال‏شویی با مزد کمی که‏ می‌گرفتند برای معدن‏دار، مقرون به صرفه‏ی بیشتری بود. (هانری رنه در سفرنامه‏ی از خراسان تا بختیاری، با نمایش عکسی‏، این صحنه را به خوبی نشان داده است.) این کودکان روزانه بین 2 تا 3 قران مزد می‌گرفتند.

چال‏شویی، بدین ترتیب بود که ابتدا سنگ‌های فیروزه‏دار در گول [Gul] می‏ریختند و با بیلی به‌ هم می‌‍زدند. آن‌گاه کودکان‏ با پاهای کوچک و عریان خود، سنگ‌ها را لگد می‌کردند تا رگه‏های فیروزه، کاملاً آشکار شود. کودکان روستایی، فقط برای‏ کمک به خانواده‏ی خود به این کار تن در می‏دادند و پاهای‏ کوچک خود را رنجور می‏کردند و مجروح می‌ساختند. گاه‏، کودکان هم‌چنان‌که کار می‌کردند در میان گوال، به دو گروه، تقسیم‏ می‌شدند و تصنیفی را به آواز می‌خواندند و جواب می‌گرفتند. چنین:

- گل مخوام، گل. [Golla Moxām Golla]

- دخترای قره گل . [Doxtarā –ye Qaragolla]

- آش ر مخوام، آش ر. [Āš ra Moxām, Āš ra]

- دخترای قزلباش ر. [Doxtarā –ye Qazalbāš ra]

کارگری، بر سر معدن فیروزه‌ی نیشابور، می‌خواند:

«دل من، طاقت دوری نداره‏

نمک، بر دست من، شوری نداره‏

ببرم دست‌های بی‏نمک را

بگیرم دامن چرخ فلک را»

 

- کارگر در شیوه قدیم استخراج:

جز در فرصت‌های کوتاهی که کارگران با وسائل بسیار اولیه‌ی خود به استخراج و بهره‏برداری از قسمت‌هایی از معدن‏ می‏پرداختند؛ معدن، عموماً در اجاره‏ی مستأجرین غیرمعدنی‏ بوده است و معدنی‏ها فقط کارگر یا بی‌کار. چه گاه «معدن‌مدار» مالیات مردم آبادی‌های معدن را جزو اجاره‌ی معدن، پرداخت‏ می‌کرده و در عوض آنان را به بیگاری می‌کشیده است. زمانی هم‏ که کارگران، مزد می‌گرفتند، اغلب مزدشان عقب می‌افتاد تا این‌که به صورت حواله از دکانداری که معدن‏دار معین می‌کرد مواد اولیه‏ی زندگی را دریافت می‌داشتند. هر روز صبح، کارگران،‏ سفره‌ی خود را می‏بستند و اغلب تکه‏ای نان و قدری ماست خیکی و گاه حلوا و کوکو -که آن را «کوکی» [Kuki] می‌نامند- برمی‌داشتند و به دنیای تاریک معدن فرو می‏رفتند. ساعت‏ کار معین و محدود نبود و با مقدار ظهور فیروزه در معدن تناسب‏ مستقیم داشت. اگر فیروزه، فراوان بود، کار از صبح که شروع‏ می‌شد تا پاسی از شب ادامه می‌یافت. این کار طولانی و سخت‏، در مکانی تاریک و مرطوب و اغلب دمدار، کارگران را به‏ بیماری‌هایی مختلف مبتلا می‌ساخت که رایج‌ترین آن‌ها عبارت‏ بودند از:

-- «قره قبدال» [Qara Qabdāl]، شایع‏ترین بیماری در میان کارگران بود. عوارض آن، دل‌درد و استفراغ بود. این‏ بیماری از کار سنگین پتک زدن و باربری سر چشمه می‌گرفت.

-- «تنگ نفس»، که گویند بعلت دم داشتن غارها و غیربهداشتی بودن آن‌ها و دشواری تنفس، کارگران را عارض‏ می‌شد.

-- «سرما خوردگی» و «درد سینه»، به علت عدم روزنه‏ و منفذ و راه تهویه، هوای گرم و دمدار معدن، کارگران را آزار می‌داد. به هنگام پتک زدن، پیکر کارگران، سراپا خیس عرق‏ می‌شد و آنان به ناچار جز پاتابه و شلوار، کلیه‏ی لباس‌های خود را می‏کندند و نیمه‌عریان به کار می‏پرداختند و در فواصل کار، بدن پُر از عرق آنان یخ می‌زد و موجب انجماد فوری ماهیچه‏ها می‌شد و به سرماخوردگی‏های مکرر و طولانی، مبتلا می‌شدند و این سرماخوردگی با عوارضی نظیر بدغذایی و کم‌غذایی به‏ بیماری سل می‌کشید.

 

- مباشر، ضابطباشی، ضابط:

علاوه بر کارگران، اشخاص دیگری در استخراج فیروزه‏، مشاغلی داشتند که جز مباشر که شهری بود. بقیه، اغلب از میان کارگران معدن انتخاب می‏شدند.

-- «مباشر» که در حقیقت، نماینده‏ی مستأجر معدن در محل بود و مسئولیت اداره‏ی معدن و کارگران را به عهده‏ داشت.

-- «ضابط ‌باشی» که در کار معدن، شخصی آگاه بود و علاوه بر کمک به مباشر در داخل معدن نیز به امر و نهی کارگران‏ می‏پرداخت و هم محل «چال زدن» و استخراج فیروزه را معین‏ می‌کرد.

-- «ضابط» که معاون «ضابط باشی» به شمار می‌رفت و به‏ طرز کار کارگران در معدن نظارت داشت و آن‌ها را به کار سریع‏تر و بیش‌تر وادار می‌کرد و به زعم خود، مانع وقت‏گذرانی‏ و تنبلی کارگران می‌شد. او کارگری را که اندک تعللی می‌کرد از داخل معدن به نزد «ضابط باشی» می‌فرستاد و ضابط‌باشی‏ مزد آن‌روزش را کسر می‌کرد.

در قدیم –چنان‌که کارگران نقل می‏کنند- گاه کارگران‏ را در صورت اندک تخلفی به شیوه‏های مختلف تنبیه می‏کردند و گاه در جلو معدن به چوب می‏بستند.

 

- دستمزد کارگران در قدیم:

چنان‌که اشاره کردیم در بسیاری موارد، کارگران مزد معین و ثابتی نداشتند. گاه عده‏یی از آنان رعیت مستأجر بودند که پس از کار در مزارع او، به صورت بیگاری در معدن مشغول‏ می‏شدند. گاه مستأجر، مالیات سرانه‌ی روستای معدن را ضمن‏ اجاره معدن به عهده می‌گرفت و به این بهانه از کارگران، بیگاری‏ می‏کشید. گاهی هم مزد داشتند. آن‌طور که صنیع‌الدوله می‌نویسد: «مزد کارگران در حدود سال 1303 هجری از چهار شاهی تا ده شاهی متغیر بوده است.» یکی از کارگران کهنسال‏ معدن، از مزدهای سی شاهی تا 4 قران یاد می‌کرد. میزان پرداخت‏ مزد به نظر خاص «مباشر» و «معدن مدار» بستگی داشت. در سال 1882 میلادی، مزد روزانه کارگران معدن، به طور متوسط، 5 قران آن زمان و مزد سنگ‌تراش به طور متوسط 2 قران‏ بود.»(9)

 

- شیوه‏ی کنونی استخراج (یعنی حدود سال 1353 شمسی):

نگارنده در شهریور ماه 1353 به بازدید ازمعدن مشهور و پُرماجرای فیروزه‏ی نیشابور توفیق یافت. در این هنگام، بیش‏ از یک‌ماه از تحویل معدن به دولت می‌گذشت و دولت رأساً به‏ بهره‏برداری از این معدن مشغول بود.

اکنون معدن دارای 200 کارگر و 20 کارمند است که‏ یک نفر مهندس، سرپرستی آن‌ها را به عهده دارد. کارگران به‏ میزان تخصص و سابقه‏ی کار، بین 13 تا 40 تومان مزد می‌گیرند و از بیمه نیز برخوردارند. آنان در حدود 7 ساعت در روز، کار می‌کنند و ساعت 1 بعد از ظهر کارشان پایان می‌گیرد. در آغاز ورود به معدن، برای رعایت ایمنی به کلاه فلزی مخصوص‏ کار در معدن مجهز می‏شوند و هر گروه در قسمتی از غار، به‏ جدا کردن سنگ فیروزه می‏پردازد. این کار را «ورچیدن» [Varčidan] می‏نامند. هر قسمت از غار را که برای استخراج‏ باز می‏کنند یک پیشکار می‏نامند. و پیشکارها را با شماره‏های‏1، 2، 3، ... نامگذاری می‌کنند. کارگران معدن فیروزه، چون‏ بسیاری از کارگران معادن، افرادی بی‏اطلاع و معمولی نیستند. اینان اغلب فیروزه‏شناسند و انواع فیروزه را از هم تمیز می‌دهند و معمولاً در مورد خواص این یا آن نوع فیروزه، بگومگو دارند و فیروزه‏شناسی نوعی اشتغال ذهنی برای آنانست حتی می‌توان‏ گفت که به فیروزه عشق می‏ورزند.

کارگران، هر بامداد که وارد غار می‏شوند. با اشتیاق‏ خاص و نگاه دقیق و کنجکاو به بررسی حاصل انفجاری که بعدازظهر روز قبل انجام داده‏اند می‌پردازند تا ببینند معدن چه‏ به بار آورده است. بر سر فیروزه‌ای که می‏یابند با هم بحث و گفتگو می‌کنند. هرکس فیروزه‌ای قیمتی بیابد تشویق می‏شود آن‌چه در سایه‌روشن غارها توجه نگارنده را جلب کرد. چشمان بعضی‏ از کارگران بود. چشمانی به رنگ آبی فیروزه‏یی. آیا رابطه‏یی‏ بین کار با فیروزه و رنگ چشمان آبی آنان وجود دارد؟ اکنون فقط غار آبدار استخراج می‏شود. این غار، تونل‏ طویلی دارد که ریل‏کشی شده و واگن‏هایی در آن رفت و آمد می‏کنند و مدخل غار از همین تونل است. هم‌چنان‌که از نام‏ غار آبدار برمی‏آید در این غار حین استخراج به آب‌های زیر زمینی برخورده‏اند. این آب‌ها را به وسیله‌ی لوله‏کشی و به نیروی‏ تلمبه‌ی برقی از غار بیرون می‌کشند تا استخراج فیروزه، ممکن‏ شود. چنان‌که گفتیم انفجار هر روز عصر، بعد از کار روزانه‏، انجام می‌گیرد. مسؤلین انفجار، افراد معینی هستند و محل انفجار، به وسیله‏ی شخص متخصص معین می‌شود. انفجار با دینامیت و با شیوه‏‌ای کنترل شده و بی‏خطر انجام می‏شود. روز بعد، طبق‏ معمول، کارگران به کار در محل انفجار می‏پردازند.

کارگران پس از ورچیدن سنگ‏های فیروزه‏دار، آن‌ها را در کیسه‏هایی به حجم 1 تا 5/1 کیلوگرم -که از جنس کرباس‏ سفید است- می‌ریزند و به شماره‏ی همان پیشکار مهر و موم می‌کنند. بعد، یکی از کارگران که مأمور انتقال این کیسه‏ها به خارج از معدن است به صدای بلند تعداد آن‌ها را اعلام‏ می‌کند و سپس کیسه‏ها را از معدن، خارج می‌سازد. در جلو معدن‏، وزن هر کیسه، معین می‌شود آنگاه تمام کیسه‏ها را در کیسه‏ی‏ معمولی بزرگی می‌گذارند و سر آن را می‏بندند و مجدداً وزن‏ می‏کنند؛ وزن کیسه‏های کوچک و بزرگ بر روی کارتی که‏ برای هر کدام تهیه شده با ذکر تاریخ، ثبت می‏شود و کارت را به داخل کیسه‏ها می‏اندازند و موقتاً کیسه‏ها را در انبار مخصوصی‏ نگهداری می‏کنند.(10)

فضولات معدن را به وسیله‌ی واگن‏ها به خارج از معدن حمل می‌کنند و در فضای باز در محلی که با مدخل تونل معدن در حدود 50 متر فاصله دارد انبوه می‌کنند. در نزدیکی‏ این محل، خط سفیدی با گچ کشیده شده است. تا به جز مأموران مجاز فیروزه‏یاب، کسی از آن خط عبور نکند و به فضولات‏ معدن نزدیک نشود. زیرا احتمال دارد که در تاریکی معدن،‏ قطعاتی فیروزه‏دار از چشم دور مانده و هنوز در داخل فضولات‏ باقی مانده باشند. از این رو، عده‌ای مأمور وارسی این فضولات‏ هستند که اجازه دارند از خط سفید عبور کنند و فیروزه‏های‏ باقی‏مانده را جمع‏آوری کنند و در کیسه‏‌ای بریزند و به انبار ببرند.

 

- آداب معدن:

از قدیم‌الایام آداب و رسوم معدن چنین بوده است:

-- بامدادان، پیش از ورود به معدن، کارگران در جلو در ورودی معدن، شیطان را لعنت می‏کنند.

-- هنگام ورود به معدن، دسته‏جمعی «صلوات» می‌فرستند.

-- وقتی در معدن، به رگه‏های ارزشمندی از فیروزه‏ برسند یا به اصطلاح محلی: «معدن فیروزه می‌زند»، گوسفندی‏ قربانی می‌کنند و از گوشت گوسفند قربانی، آبگوشتی می‏پزند و ظهر آن روز، مجلس روضه‏خوانی برپا می‌کنند و به کارگران‏ ناهار می‌دهند.

-- هرگاه بخواهند قسمت تازه‏‌ای از معدن را استخراج‏ کنند و به اصطلاح، «پیشکار» تازه‌ای را باز کنند. قبلاً گوسفندی‏ را در داخل تونل می‌گردانند و سپس قربانی می‌کنند.

-- اگر کارگری از جای مرتفعی در معدن سقوط کند و سالم بماند. به مناسبت این رفع خطر، «خون می‏کنند»؛ یعنی‏ گوسفندی را قربانی می‏کنند.

-- اگر معدن، فیروزه‌ی خوبی بدهد به هر کارگری که در آن «پیشکار» کار می‏کند نیم‏من قند، انعام می‌دهند.

 

- اعتقادات کارگران معدن:

-- فیروزه، سنگی مقدس است.

-- حضرت رضا (ع)در سفر خراسان، نظر برکت به معدن‏ افکنده‏اند. از این رو، این معدن، پایان‏ناپذیر است.

-- اگر در مجاورت فیروزه، حرامی و ناپاکی کنند حتماً رنگ فیروزه برمی‌گردد.

-- اگر نظر ناپاک، به فیروزه بیفتد رنگ فیروزه، سیاه‏ و سفید می‏شود.

-- اگر کارگری، به ناچار صبح ناپاک مانده باشد وارد معدن نمی‏شود و آن‌روز بیکار و بی‏مزد می‏ماند.

-- مرغ «کمر گلی» [Kamar Goli] قاصد فیروزه است. هرگاه، این مرغ کوچک و سبزرنگ، جلو مدخل معدن بنشیند و بخواند، به زودی؛ معدن؛ فیروزه‏ی بسیاری آشکار خواهد کرد.

-- چون معدن، همیشه فیروزه‏ی خوب نمی‌دهد می‌گویند: روی «کوه فیروزه» پرده‏ی غیب کشیده شده است. هر گاه‏، پرده، کنار رود، فیروزه، آشکار می‏شود.

 

- رقم‏بندی و تقویم فیروزه:

در سال‌های اخیر ]نیمه اول دهه‌ی 1350 شمسی[، سنگ‌های فیروزه، بدون تفکیک و رقم‏بندی‏ به صورت درهم، ابتدا در کیسه‏های کوچک از داخل معدن به‏ بیرون منتقل می‌شد و پس از توزین در کیسه‌گونی‏هایی می‌ریختند و به مشهد حمل می‌کردند و در مشهد رقم‏بندی و تقویم‏ انجام می‌گرفت.

اما در گذشته، رقم‏بندی در سر معدن انجام می‌شد و کار تقویم به اصطلاح محلی، به عهده‏ی «عبا به دوش‏ها» بود. عبا به‏ دوش‌ها، معتمدین «ده معدن» بودند که به نشانه‏ی شیخوخیت‏ و ریش‌سفیدی، عبا بر دوش می‏انداختند. اینان، علاوه بر این، فیروزه‏شناس نیز بودند، و «مقومی» می‌دانستند.

رسم تقویم، بدین ترتیب بود که روز جمعه، از طرف‏ «معدن مدار» یا «مباشر» او ،«پلوپزان» می‌کردند و سه تن یا بیش‌تر از «عبا به دوش‏ها» که در کار فیروزه و شناخت آن، صاحب‏ اطلاع و نظر بودند. دعوت می‌شدند. اینان، پس از صرف ناهار، فیروزه‏ها را بر روی سفره‏یی می‌ریختند و در حضور آنان و «ضابط باشی» و یا «مباشر»، فیروزه‏ها را رقم‏بندی و تفکیک‏ می‌کردند. آن‌گاه، دستمالی را که همراه داشتند باز می‌کردند و بدون احتیاج به سخن گفتن و بحث، انگشتان دست یکدیگر را در زیر دستمال در دست می‌گرفتند و به اصطلاح محلی «زیر جلی» [Zir-Joli]، نظر خود را در مورد قیمت فیروزه به «معدن‏مدار» یا نماینده‌ی او -«ضابطباشی» یا مباشر- اعلام می‌کردند. این نوع‏ قیمت‏گذاری، با انگشتان، در میان سوداگران مروارید، در دریای‏ عمان هم رایج بوده است -البته دقیق‏تر- اما در این‌جا بسیار ساده است بدین نحو که با توجه به فیروزه‏یی که پیش چشم داشتند اگر چهار انگشت طرف مقابل را در دست می‌گرفتند نشانه‏ی‏ آن بود که جنس چهارصد تومان می‏ارزد، یا چهارهزار تومان‏ یا چهل‌هزار تومان و اگر دو انگشت را می‏فشردند نشانه‏ی‏ دویست تومان یا دوهزار تومان بود. اشتباهی پیش نمی‌آمد چون نوع فیروزه‌ی حاضر، خود ترجمان حرکت انگشتان بود. پس از این‌که همه‏ی «عبا بدوش‏ها» نظر خود را درباره‏ی قیمت‏ فیروزه‏ها اعلام می‌کردند. صاحب مال –یعنی «معدن مدار» یا نماینده‏اش- مختار بود که هر یک از قیمت‌ها را که صحیح‏تر تشخیص‏ می‌دهد بپذیرد و یا قیمت نهایی را معدل همه‏ی قیمت‌هایی بداند که مقوم‏ها اعلام کرده‏اند.

ضرورت تقویم «زیرجلی» به لحاظ دو نکته بود. اول‏ آن‌که؛ معمولاً «عبابدوش‏ها»، سواد خواندن و نوشتن نداشتند تا نظر خود را با یادداشت بر روی کاغذ اعلام دارند. دوم آنکه؛‏ باید هر مقوم، به طور مستقل، قیمت‏گذاری می‌کرد تا در قیمت‏گذاری‏، تحت ‌تأثیر دیگران قرار نگیرد.

گاه، بنا به صمیمیت قبلی و اعتماد جمعی از انجام تشریفات‏ تقویم «زیرجلی» صرف‏نظر می‌کردند و قیمت‏گذاری آشکارا انجام می‌گرفت و پس از اظهارنظرهای دوستانه، تقویم پایان‏ می‌گرفت. هنوز تقویم زیرجلی در میان سوداگران فیروزه در مشهد، رایج است.

پس از تقویم، هر نوع فیروزه‌ را در کیسه‏‌ای جداگانه‏ می‌ریختند و قیمت آن‌را بر روی کارتی می‏نوشتند و در داخل‏ کیسه می‌انداختند و سر کیسه را مهر و موم می‌کردند آن‌گاه‏ فیروزه‏ها توسط شخصی مورد اعتماد یا به وسیله‌ی یکی از شرکاء معدن‏دار، به مشهد حمل می‌شد.

 

- سنگ فیروزه و انواع آن پس از رقم‏بندی:

سنگ فیروزه، یک نوع سنگ آتش‏فشانی است که پس از فعل و انفعالاتی شیمیایی، در طی قرن‌ها تبدیل به دانه‏ها یا رگه‏هایی آبی‏رنگ در میان توده‏های سیاه سنگ یا خاک شده‏ است. ضخامت رگه‏های فیروزه درین سنگ‌های سیاه در حدود چند میلیمتر است که بندرت به یک سانتیمتر می‌رسد. اما طول آن‌ها از چند دسیمتر تا چند متر هم دیده شده است. ابعاد دانه‏های فیروزه در سنگ نیز در حدود چند میلیمتر است ولی‏ فیروزه‏هایی که در حفره‏های خاکی معدن پیدا می‏شود نسبتا بزرگترند و تا یکی دو سانتیمتر ضخامت پیدا می‏کنند. این نوع،‏ مرغوب‌ترین نوع سنگ فیروزه است. وجود سنگ فیروزه را در معدن نیشابور در حجمی در حدود 10 میلیون متر مکعب تخمین‏ زده‏اند.(11)

انواع فیروزه، پس از رقم‏بندی بنا به نوع جنس آن، هر یک به اسمی نامیده می‌شود. وجه تسمیه‌ی هر یک، بر اساس رنگ‏ و جنس و یا محل مصرف فیروزه است این اسامی، شاخص نوع‏ فیروزه است و هنوز در میان سوداگران فیروزه و فیروزه‌تراش‌ها و جواهرفروش‌ها معمول است. این انواع عبارتند از:

-- عجمی؛ فیروزه‌ای گرد و درشت است. دارای‏ فیروزه‏ی تقریباً خالص به رنگ آبی سیر که به اصطلاح فیروزه‏ تراشها «گرچه» [Gereča] نامیده می‏شود. این نوع فیروزه، وقتی‏ تراشیده شد، تبدیل به فیروزه‏یی صاف و خوش‏رنگ می‏شود جنس آن سخت است. فیروزه‏ی عجمی، گران‏قیمت‏ترین نوع‏ فیروزه است.

-- عجمی نیم‏رنگ؛ که از نوع قبلی، کم‏رنگ‏تر است‏. این نوع فیروزه را گویا در بعضی از کشورهای خارجی، به طور مصنوعی، رنگ می‏کنند.

-- عربی؛ فیروزه‏ی تخت را گویند وجه تسمیه‏ این نوع فیروزه، آنست که در عربستان، موردپسند و تقاضاست‏ و دارای رنگ آبی سیر است و از نظر قیمت با نوع «عجمی»، تفاوت بسیار دارد.

-- توفال؛ از جنس عربی است که سنگ آن، از میان‏ رفته و فقط لایه‌ای از فیروزه، با رنگ آبی سیر، باقی مانده که‏ پس از تراش، «فیروزه‏ی باب کربلا» نامیده می‏شود.

-- توفال نیم رنگ؛ تفاوت آن با نوع قبلی آنست‏ که به رنگ روشن‏تر است.

-- توفال سفید؛ رنگ آبی خیلی روشن دارد.

-- چغاله؛ فیروزه‌ای است درشت، شبیه «فیروزه‏ی‏ عجمی» اما به رنگ آبی کم رنگ. جنس آن سست است، به طوری‌که نمی‌توان آن‌را به خوبی جلا داد و پرداخت کرد. به آن فیروزه‏ی «باب مکه» هم می‌گویند چون مورد پسند کشور عربستان سعودی می‏باشد. چغاله، از نوع نازل فیروزه‌ی نیشابور است.

-- شجری؛ فیروزه‏های رگه‏دار را میگویند. سنگ‏ آن به شکلی است که گویی دانه‏هایی ریز و درشت فیروزه را بر زمینه‏یی از رنگ سیاه یا زرد، پهلوی هم چیده‏اند. وجه تسمیه‌ی‏ «شجری» آنست که گاه رگه‏های آن، به صورت شاخه‏های درخت،‏ نمایان می‏شود.

-- شکوفه؛ فیروزه‌ای است ریزتر از «چغاله» و فیروزه‌ی کمی دارد. این سنگ فیروزه را به صورت «شکوفه» یا «اشک» یا «لوز» می‏تراشند.

-- چال یا نرم؛ این فیروزه، کمی بزرگ‌تر از «عدس» در سنگ‌های معدن دیده می‏شود. آن‌را به صورت گرد می‏تراشند. این فیروزه، قبلا در آمریکا فروش داشت و همچنین‏ به هندوستان صادر می‌شد و در آن‌جا برای خال‏بینی که نوعی‏ آرایش سنتی زنان هند است، مورد استفاده قرار می‌گرفت و نیز از آن نوعی انگشتری بنام «انگشتری بمبئی» می‏سازند که موردپسند مردم هند است. از این نوع فیروزه، در تهران، انگشتری‏ دوطبقه می‏سازند که به انگشتری «شکوفه» معروف است.

درشت؛ سنگ‌های نسبتاً بزرگی است که در آن‏ رگه‏های باریک و پراکنده و نازک فیروزه دیده می‌شود. این‏ نوع فیروزه، نازل‌ترین نوع فیروزه‌ی نیشابور است.

 

- معدن مداری:

بی‏گمان چنانکه از روایت مستشرقین نیز برمی‏آید، در زمان سلطنت سلسله‏ی صفویه، معدن فیروزه‌ی نیشابور، استخراج‏ می‌شده و شهرتی تمام داشته و مورد توجه شاه عباس کبیر بوده‏ است و یکی از مستأجرین معدن، «عبدالرزاق»، نام داشته که‏ بهترین فیروزه را در«غار ابواسحقی» این معدن کشف کرده و به نام «فیروزه‏ی عبدالرزاقی» نامیده شده چنان‌که هنوز هم به همین‏ نام شهرت دارد. و در آن روزگار، فیروزه‏ی نیشابور، از طریق‏ روسیه به اروپا صادر می‌شده است و از این راه، شهرت جهانی‏ یافته است. «... در قرن هجدهم، دولت توجه کافی به این معدن‏ نداشت و مردمان روستای معدن، خود با وسائل اولیه، به کاوش‏ مشغول بودند چون حسنعلی‌میرزا به حکومت خراسان منصوب‏ شد، معدن را به مستأجر واگذار کرد.»(12) بدین ترتیب معدن فیروزه‌ی‏ نیشابور، اغلب در اختیار دولت بوده و دولت آن را به اشخاص‏، اجاره می‌داده است. البته کسانی موفق به جلب موافقت دولت‏ و اجاره کردن معدن میشده‏اند که قدرت و حشمتی داشته‏اند. از این رو، گاه برای اجاره‏ی معدن، درگیری افراد قدرتمند با یکدیگر به صورت‌های مختلف آشکار می‌شده است و پس از اجاره‏ نیز حفظ معدن و استفاده از آن به علت تحریکات رقبای مستأجر مشکل بوده چنان‌که به کشمکش‌ها و دسیسه‏بازی‏هایی منجر می‌شده است.

در میان کارگران معدن نیشابور، داستان‌های هولناکی از زمان یکی از معدن‌مداران دوره‏ی قاجار وجود دارد. مشهور است که این معدن‏دار که یکی از خوانین و متنفذان محلی‏ بوده، بر کارگران معدن، به شدت حکم می‌رانده، آن‌چنان‌که کارگران‏ از ستم وی به جان می‏آیند و با وی به مبارزه می‏پردازند. و در آشفتگی جنگ جهانی دوم (پس از شهریور1320) تأسیسات‏ وی را در معدن، غارت می‌کنند و برای مدت کوتاهی، دستش را از معدن کوتاه می‏کنند. اما وی به قصد انتقام و نیز کسب قدرت‏ سابق خود نیمه‏شبی ناجوانمردانه عده‏یی از نوکران مسلح‏ خود را در لباس سربازان خارجی، مأمور حمله به خانه‏های گلی‏ کارگران ده‏نشین معدن می‏کند. کارگران وحشت‏زده به گمان‏ این‌که ارتش بیگانه حمله کرده است؛ از خانه‏های خود، به میان‏ کوه و صحرا می‌گریزند و کاشانه‏ی خویش را بی‏دفاع به تاراج‏ نوکران این معدن‏دار وامی‌گذارند. اما پس از این‌که به دسیسه‏ی‏ وی پی میبرند؛ از آبادی‌های اطراف یاری می‏طلبند و گروهی را برای مقابله و دفع وی و نوکرانش مسلح می‏کنند و به آنان‏ حمله می‏کنند. در این ماجرا زنی کشته و گروهی مرد زخمی‏ می‏شوند. گرچه در این گیر و دار کارگران معدن شکست می‌خورند ولی بالاخره معدن‏دار، به ناچار پس از مدتی معدن را ترک می‏کند.

پس از وی، شخص دیگری موفق می‏شود که معدن را از دولت اجاره کند. و گویا درگیری‌هایی میان مستأجر سابق‏ و مستأجر جدید پیش می‏آید که بر حوادث معدن می‌افزاید. مستأجر جدید، به مدت ده سال معدن را در اختیار می‌گیرد و پس‏ از خاتمه‌ی قرارداد ده ساله، چون دولت، او را مستأجری صالح‏، تشخیص می‌دهد به مدت 20 سال دیگر، معدن را به اجاره‏ی وی‏ واگذار می‏کند. این قرارداد، مدتی پیش از نگارش این مقاله‏، پایان پذیرفت و از اواپیئل تابستان 53، دولت، خود استخراج‏ معدن را به عهده گرفت تا آنجا که برمی‏آید در مدت بهره‏برداری‏ این آخرین معدن‏دار نیز حوادثی پیش آمده و اختلافاتی به وقوع‏ پیوسته. اما اکنون دفتر درگیری مستأجر و کارگر پس از قرن‌ها بسته شده است.

 

- مال‏الاجاره‏ی معدن:

در نیمه‏ی سده‏ی سیزدهم هجری که معدن، دوره‏ی فعالی‏ را میگذرانده است درآمد دولت فقط یکهزار تومان بوده‏ است‏.(13) در حالی‌که فریزر هشت سال پیش از سفر ژنرال کانالی، 2 برابر این مبلغ را به عنوان مال‌الاجاره‌ی معدن در سفرنامه‏ی‏ خود ذکر می‏کند. و در سال 1291 هجری (1882م) یعنی‏ ده سال پیش از سفر لرد کرزن، اجاره‌ی کل معدن از هشت هزار تومان تجاوز نمی‏کرد. در این سال، مخبرالدوله -وزیر معارف و تلگراف- معادن فیروزه‌ی نیشابور را به مدت 15 سال از ناصرالدین‏ شاه قاجار اجاره کرد. طبق قرارداد، اجاره‌ی سال اول، 9 هزار تومان و سال‌های بعد به قرار سالی 18 هزار تومان‏ بود.(14) صنیع‌الدوله -محقق معروف زمان قاجار-، در 1303 هجری‏ درآمد سالانه‏ی اجاره معدن را در آغاز سده‏ی چهاردهم هجری‏ در حدود بیست هزار تومان و میزان درآمد فیروزه را در بازار 60 هزار تومان می‏نویسد.(15)

لرد کرزن در 1310 هجری، یعنی 7 سال پس از صنیع‌الدوله،‏ درآمد واقعی معدن فیروزه را سالانه 80 هزار تومان یا 850/22 لیره ذکر کرده است‏.(16) با توجه به ارزش پول، درآمد دولت از این معدن در اواخر دوره‏ی قاجار نسبتاً قابل توجه‏ است. در سال 1322 شمسی، آخرین مستأجر معدن فیروزه‏ی‏ نیشابور، معدن را سالانه به مبلغ 12 هزار تومان، به مدت ده‏ سال از دولت اجاره کرد. پس از انقضای آن قرارداد، دیگری‏ به مدت 20 سال منعقد کرد. در اواخر دوره‏ی معدن‌داری‏ بهره‏ی مالکانه دولت از معدن نیشابور، به میزان دوازده درصد بهره‏برداری سالانه بوده است. نظر بسیاری از دست‏اندرکاران‏ فیروزه در مشهد اینست که آن‌چه تاکنون به عنوان بهره‏ی‏ مالکانه به دولت پرداخت می‏شده، همیشه منطبق با واقع نبوده‏ است.

 

- تراش فیروزه:

فیروزه، وقتی از معدن استخراج می‏شود، به صورت قطعه‏ سنگ‌های سیاه یا دانه‏های پوشیده از ذرات سیاه با اضلاع نامنظم‏ است که اگر در گذرگاه پیش پای شما بیافتد بر او ارج نمی‌نهید و این تصور مشکل است که این سنگ نتراشیده و نخراشیده بتواند به صورت نگینی صاف با رنگ زیبای آبی‏ شفاف درآید و در میان گوهرهای دیگر بدرخشد و زینت‏بخش‏ جواهرات گران‌بهایی چون طلا و الماس شود. این دست‏ هنرمند استاد فیروزه‏تراش و ذوق سلیم اوست که به راستی‏ فیروزه را فیروزه می‏کند. هنر فیروزه‏تراشی، هنری سهل و ممتنع است. به ظاهر، امری است ساده؛ وقتی به چرخ تراش‏ فیروزه و دست حکاک نگاه می‏کنی جز یک عمل تکراری، چیزی‏ به چشم نمی‏آید. اما تکان نامحسوس و به جای همین دست مجرب‏ است که فیروزه را می‏پروراند، زائده‌ی ناچیزی را برمی‌دارد. لکه و پرده‏یی را عقب می‌زند و هم می‌کوشد که از مقدار خالص‏ آن چیزی نکاهد حاصل سخن آن‌که ارزش هر قطعه فیروزه به‏ هنر تراش آن بستگی تام دارد. از یک سنگ فیروزه شاگردی‏ ناآگاه نگینی کم‌ارزش و ارزان‌قیمت می‏سازد و از همان سنگ‏، استادی آزموده، نگینی باارزش و گران‌قیمت می‏تراشد. و باید دانست که حکاک هنرمند، در کار خود دقایقی دارد که به شرح‏ و وصف نمی‏آید. سنگ فیروزه، از آغاز تا انجام کار تراش، مراحلی‏ را می‌گذراند. بدین ترتیب:

الف) «باب حبه»؛ که شکستن سنگ فیروزه‏دار و جدا کردن قسمت زائد آن است. این عمل، از نظر فن فیروزه‌تراشی، حائز اهمیت بسیار است. کارگری که «باب حبه» می‌کند باید آشنایی کامل با طبیعت سنگ فیروزه داشته باشد. بداند که سنگ را از کجا قطع کند تا صدمه‏یی به فیروزه وارد نیاید و با در نظر گرفتن مقدار فیروزه‏‌ای که در آن سنگ است‏ برای یکی از شکل‌های تراش، آماده شود و به قول سعدی «گهر نشکنی،‏ تیشه آهسته‏دار». از این رو، کارگر فیروزه‌تراش قبل از شکستن‏ سنگ فیروزه‏دار، آن‌را با نظر مجرب خود بررسی می‏کند و به‏ دقت تصمیم می‌گیرد، آنگاه با «چفت» [Čeft] یا «اجنه» [Ajenna]، سنگ را می‌شکند.

-- چفت [Čeft]، ابزاری است فلزی، که برای‏ «باب حبه» کردن فیروزه‏ی «عجمی» که پُرگوشت و کم‌سنگ‏ است به کار می‏آید. چفت، تقریباً همان انبردست است؛ دو دسته‏ به طول 5/14 سانتیمتر و ضخامت 5/0 سانتیمتر دارد و دهانه‏‌ی آن در حدود 5/1 سانتیمتر باز می‏شود و قسمت‌های زائد را در دهان می‌گیرد و جدا می‏کند.

-- اجنه [Ajenna]، برای «باب‌حبه» کردن فیروزه‏ی‏ «سنگدار» به کار می‌رود. که در شکستن، به ظرافت کم‌تری محتاج‏ است. «اجنه»، نوعی چکش دو لبه‏ای است فلزی، که دسته‏ای‏ چوبی دارد به طول 31 سانتیمتر.

ب) «حبه کردن»؛ وقتی فیروزه، «باب حبه» شد، یعنی‏ قسمت‌های پُرسنگ و زائد خود را از دست داد؛ هنوز دارای‏ ذرات زائدی است و لبه‏ها و پهلوهایی دارد که باید گرفته‏ شود و فیروزه به صورت «حبه» درآید. برای این کار، فیروزه‏ی‏ «باب حبه» را در میان تکه‌پارچه‌ای که به «لتّه‏ی کار» معروف‏ است، با سه انگشت دست چپ می‌گیرند و به طرف «چرخ تراش» می‌برند؛ تا قسمت‌های زائد و زوایا و کناره‏هایی که قبلاً حذف‏ نشده و باقی مانده است با این دستگاه تراشیده شود.

گردش‏ها و تکان‏های دست فیروزه‏تراش که فیروزه را به‏ چرخ، بی‏امان تراش میزند نقش مهمی دارد. و با دقت و استادی‏ خاصی همراه است. باید نه کم و نه بیش تراشید.

دستگاه فیروزه‏تراشی؛ این دستگاه، به اندازه‌ی 40+70 سانتیمتر است و تختی، به بلندی 20 سانتیمتر در پشت آن قرار دارد و کارگر حکاک بر روی آن و پشت دستگاه می‏نشیند. از این دستگاه، برای‏ تمام مراحل تراش فیروزه استفاده می‏کنند با این تفاوت که‏ فقط چرخ آن که بصورت دایره‏‌ای در وسط دستگاه قرار دارد در هر مرحله‏ای متناسب با آن مرحله، از تراش عوض می‌شود و اسم خاصی دارد که مأخوذ از اسم همان مرحله است. دستگاه‏ تراش فیروزه دو نوع است یکی دستگاه قدیمی که با «کمان» و«زه‏رود» [Zerud] و به کمک دست راست به راه می‏افتد، و دیگری دستگاه برقی است که جدید است. دستگاه قدیمی هنوز در کنار دستگاه جدید (برقی)، به حیات خود ادامه می‌دهد. در بعضی از مراحل تراشی که شرح آن خواهد آمد. استاد فیروزه‏تراش بهتر می‌داند که از دستگاه قدیمی که‏ بیشتر به فرمان دست او است، استفاده کند. در کنار دستگاه،‏ پیاله‏ی کوچکی به نام «کشکول» [Kaškul] قرار دارد که پر از آب می‏کنند و فیروزه را در فواصل تراش در آن فرو می‌برند، تا خیس شود و بهتر آماده‌ی تراش باشد.

چرخ تراش؛ چرخی است مدور از سنگ سمباده که‏ برای حبه کردن سنگ فیروزه در دستگاه فیروزه‏تراشی قرار می‌گیرد.

-- خم‏تراش [Xomtarāš]، در مرحله‌ی حبه کردن،‏ فقط روی نگین تراشیده شده است ولی در این مرحله، علاوه‏ بر ظرافت بیش‌تر در تراش، پشت و دور نگین را صاف می‏کنند. چرخی که از آن استفاده می‏کنند همان «چرخ حبه» است.

د) سرچوب کردن: در این مرحله، باید فیروزه را سر چوب قرار داد تا برای تراش بعدی آماده شود. این مرحله،‏ از مراحل قبل، دقیق‏تر است و چون دیگر، فیروزه‏ی تراشیده‏، در بین سه انگشت قرار نمیگیرد؛ باید آن‌را با چسبی بنام «کندل» [Kandal] بر سر چوبی بنام «لوخ» [Lux] قرا دهند، تا به فرمان باشد.

-- «لوخ» [Lux]، چوبی است که از ساقه‏ی نوعی نی‏ می‌سازند و فیروزه‏تراش‌ها آن‌را از ساحل «کشف رود» که اهالی‏، آن را دریا می‏نامند می‏آوردند این ساقه‏ها را به وسیله نوعی‏ قیچی که به آن «گاز» [Gāz] می‏نامند به قطعات 5/13 سانتیمتری‏ درمی‏آورند.

-- «کندل» [Kandal]، نوعی چسب است که برای‏ چسباندن فیروزه بر سر «لوخ» می‌سازند و عبارتست از: «گل‏ روشویه» و «لار» (نوعی چسب) و روغن پیه.

کندل را در ظرفی به نام «کندل دون» [Kandal-dun] درست میکنند. این ظرف، به صورت استوانه‏یی‏ است به شعاع 40 تا 80 سانتیمتر و به ارتفاع 50 تا 60 سانتیمتر. برای ساختن «کندل» آن‌را بر روی آتش می‌گذارند.

آن‌گاه «لار» [Lār] را در آن می‌ریزند وقتی «لار» به خوبی‏ داغ شد، پیه را به آن می‏افزایند، چون «لار» و «پیه» مخلوط شد و به صورت مایع درآمد؛ «گل روشویه» را به آن اضافه‏ می‏کنند و هم‌چنان حرارت می‌دهند. ساختن «کندل» در حدود 45 دقیقه طول می‌کشد. پس از آن‌که «کندل» سرد شد، به صورت‏ جامد و به رنگ کرم درمی‏آید و هر وقت بخواهند از آن استفاده‏ کنند، قطعه‏یی از آن روی دستگاه چراغ «کندل» می‌گذارند و گرم می‏کنند تا به صورت مایع درآید. آن‌گاه یک سر «لوخ» را در «کندل» مایع فرو می‏برند و فیروزه‏ را بر سر آن می‏چسبانند، به طوری‌که پشت نگین به سر «لوخ» می‏چسبد و چون سرد شد فیروزه، آماده‏ی مرحله‌ی بعدی تراش‏ است.

هـ) «غلتاندن» [Qeltondan]؛ این مرحله از مراحل قبلی‏، بسیار ظریف‏تر است و به وسیله چرخ مخصوص غلتاندن، پهلوهای زائد نگین را می‏گیرند و به صورت یک منحنی متناسب‏ درمی‏آورند. این خط منحنی دور نگین را -که خوب تراشیدن‏ آن، نشانه‏ی استادی و تجربه‏ی فیروزه‏تراش است- در اصطلاح‏ فیروزه‏تراشی، «خط فارسی» می‏گویند.(17)

-- «چرخ غلتاندن» یا «چرخ برش»؛ این چرخ را از ریک سمباده و «لاک» (نوعی چسب) می‏سازند. بدین ترتیب‏ که این دو را با هم مخلوط می‏کنند و در قالب مدور آهنی‏ می‏ریزند که پس از سرد شدن، به صورت سنگی درمی‏آید. این‏ چرخ، دایره‏یی است به شعاع 6 سانتیمتر و ضخامت 1 تا 5/1 سانتیمتر، وزن آن برای دستگاه‌های دستی، کم‌تر و برای دستگاه‌های‏ برقی، بیش‌تر است. بر روی«چرخ‏ برش» [Borreš] چند دایره‏ی‏ فرو رفته به شعاع‏های مختلف و با مرکز واحد وجود دارد که‏ به آن‌ها «نهاد» [Nahād] می‏گویند. هنگام غلتاندن، در مواقع معینی،‏ فیروزه را در یکی از این «نهادها» قرار میدهند و میتراشند.

ز) «جلا کردن»؛ در این مرحله، از چرخ سمباده استفاده‏ می‏کنند و ذره‏های روی نگین را می‌گیرند و آن‌را «نیمه‌پرداخت‏ می‏کنند». در پایان این مرحله، فیروزه به جلا می‏آید.

-- «چرخ سمباده»؛ این چرخ، چوبی است مدور که ابری‏ (اسفنج) به ضخامت 2 تا 5/2 سانتیمتر روی آن قرار دارد و کاغذ سمباده‌ی 100 یا 180 روی آن را می‏پوشاند و با میخی‏ به پشت تخته محکم شده است. این چرخ با پیچی آهنی به دسته‏یی‏ از چوب گردو وصل می‏شود. و به وسیله‏ی همین دسته، به دستگاه‏ فیروزه‏تراشی متصل می‌گردد. «چرخ سمباده» را «چرخ جلا» هم می‏نامند.

ح) «بید زدن»؛ فیروزه‏ی جلا داده را هم‌چنان‌که بر سر لوخ است به چرخ فید می‏زنند. در این مرحله که آخرین‏ مرحله‏ی تراش است، فیروزه، کاملا پرداخت می‏شود و رنگ‏ و جنس آن، به خوبی نمایان می‌گردد. چنان‌که حتی اگر «لک» بسیار کوچکی هم در جنس فیروزه باشد به چشم می‏آید.

«چرخ بید» با «چرخ جلا»، کمی تفاوت دارد بدین ترتیب‏ که بر روی آن، به جای سمباده، رویه‏ی از پادوش که نوعی چرم‏ است می‌کشند، نوع قدیمی چرم، بی‏پرز و نوع جدید آن، پرزدار است.

 

- اشکال فیروزه‏ی تراشیده:

الف) تراش سنتی؛ از قدیم‌الایام، فیروزه را جز در موارد استثنایی، فقط به دو شکل بیضی و گرد (دایره) و به اندازه‏های مختلف می‏تراشیدند؛ هم‏اکنون نیز این دو شکل‏، رواج بیش‌تری دارد و نود درصد فیروزه‏های تراشیده به این دو شکل‏ است. البته جواهرفروشی‌ها نوع گرد آن را مرغوب‏تر می‌دانند. این‏ دو نوع فیروزه است که بر روی انگشتری برنجی قرار می‌دهند.

ب) تراش جدید؛ از 8 سال پیش ]حدود نیمه‌ی دهه‌ی 1340[ تاکنون، فیروزه را به‏ شکل‌های دیگری نیز می‏تراشند و البته هر شکل آن، در جواهرسازی، مصرف خاصی دارد. شکل‌های جدید عبارتند از: لوز، اشک یا بادامی، مستطیل، سه‌گوش، دل، کوبیسم (که بی‏شکل است.) «اصطلاحی است که‏ تازه، معمول شده است».

 

- انگشتری برنجی:

پس از آن‌که کار تراش نگین فیروزه پایان گرفت. برای‏ عرضه‏ی فیروزه‏ی تراشیده به بازار تجارت، فیروزه‌‎ی ریز را هم‌چنان‏ بر سر چوب، به صورت دسته می‏بندند. اما فیروزه‏ی درشت را به جهت آن‌که شکل آن به خوبی ظاهر شود؛ بر روی انگشتری‏های‏ برنجی نصب می‏کنند. این انگشتری‏ها فقط جنبه‌ی نمایشی دارد و برای به انگشت کردن مناسب نیست. انگشترسازان، این انگشتری را در کارگاه مخصوصی تهیه‏ می‌کنند.

انگشتری برنجی، دو نوع است که هر دو نوع دارای‏ حلقه‏‌ای به قطر 5/1 تا 2 سانتیمتر دارد:

-- انگشتری «شبکه» [Šebeka]، که در آن، بریدگی‏های‏ تزیینی با نقش و نگار خاصی ایجاد می‏کنند.

-- انگشتری «بوچی» [Buči]، که ساده است و نقش و نگار ندارد.

 

- رقم‏بندی فیروزه‏ی تراشیده:

فیروزه‏ی تراشیده را بر حسب نوع جنس آن به انواع‏ زیر رقم‏بندی می‏کنند:

-- «عال عجمی»، عالی‌ترین نوع فیروزه تراشیده را گویند و لفظ «عال» مخفف کلمه «عالی» است. «عال عجمی»، دارای سه شماره است: شماره‏ی 1 به نام «عال» (عالی‌ترین نوع فیروزه است)؛ شماره‏ی 2 به نام «دو عال»؛ شماره‏ی 3 به نام «سه عال».

-- عجمی درجه مرغوب به چهار درجه رقم‏بندی می‌شود: شماره‏ی 4 درجه‏ی 1؛ شماره‏ی 5 درجه‏ی 2؛ شماره‏ی 6 درجه‏ی 3؛ شماره‏ی 7 درجه‏ی 4.

-- «عال عربی»، که تقریباً نوع پایین فیروزه است و دو درجه دارد: شماره‏ی 8 درجه‏ی 1؛ شماره‏ی 9 درجه‏ی 2.

-- درجه‏ی مرغوب «عربی»، که نوع نازل‌تر است و سه‏ درجه دارد: شماره‏ی 10 درجه‏ی 1؛ شماره‏ی 11 درجه‏ی 2؛ شماره‏ی 12 درجه‏ی 3.

رقم‏بندی فیروزه‏ی شجری تراشیده: این نوع فیروزه‏، فقط 5 درجه دارد با پنج شماره.

لازم به یادآوری است که فروشندگان فیروزه‌ی تجارتی هر شماره‏ای از شماره‏های فوق را ذکر کنند، مشتریان فیروزه‏ی‏ تجارتی نوع و جنس آن را می‏دانند چون خود، نوعی قرارداد است.

 

- بسته‏بندی فیروزه:

پس از رقم‏بندی، انگشتری‏ها برای‏ عرضه به بازار تجارت بسته‏بندی می‌شود. برای بسته‏بندی از کاغذ گراف و کاغذ صورتی ساده‏ی مستطیل شکل به اضلاع‏ 34*48 سانتیمتر استفاده می‏کنند. کاغذ گراف در زیر و کاغذ صورتی بر روی آن قرار دارد. روی کاغذ صورتی، خاک ارّه‌ی تمیز می‏ریزند و انگشتری‏های فیروزه را در میان آن قرار می‌دهند از آن‌جهت که نگین‏ها به هم ساییده نشود یا گوشه‏ی نگینی، نپرد. آن‌گاه کاغذها را ابتدا از طول و سپس از عرض تا می‏کنند. و شماره هر رقم را بر روی بسته‏ی آن می‏نویسند.

 

- سازمان یک کارگاه کامل، دستمزدها، ساعات کار:

سازمان یک کارگاه کامل فیروزه‏تراشی بسیار ساده است‏ و از صاحب کارگاه و «خلیفه» یا سرکارگر و کارگران تشکیل‏ می‏شود. خلیفه مسئولیت سرپرستی و راهنمایی کارگران را به عهده دارد و خود نیز مراحل مشکل و دقیق‏تر تراش را انجام‏ می‌دهد. دستمزد روزانه‏ی «خلیفه» به تناسب مهارتش، از 25 تومان تا 40 تومان است و کارگر در حدود 7 تا 15 تومان‏، مزد می‌گیرد.

کار روزانه‌ی کارگاه‌ها معمولا 8 ساعت است. از 8 تا 12 و از 2 تا 6 بعدازظهر.

 

- دوره‏ی تعلیم و تمرین فیروزه‏تراشی:

شاگرد مبتدی، برای این‌که فیروزه‏تراش قابلی شود علاوه بر استعداد، باید در پنج مرحله‌، زیر نظر استاد تعلیم‏ ببیند:

-- مرحله‌ی اول؛ باید یک تا دو هفته را به عنوان شاگرد «پادو»(18) در فروشگاه و کارگاه فیروزه، به کارهای غیرفنی بگذراند و ضمناً به تذکرات صاحب کارگاه، در باب فیروزه‏تراشی،ابزار و محصولات توجه کند.

-- مرحله‌ی دوم؛ در حدود سه ماه  به «حبه کردن» فیروزه‏های‏ بی‏ارزش که آن را «فیروزه‏ی وازد» می‏نامند مشغول باشد.

-- مرحله‌ی سوم؛ مدت 5 ماه به کار «سرچوبی» -یعنی قرار دادن فیروزه بر سر «لوخ» [Lux] بپردازد. این مرحله، به علت‏ اهمیت کار، طولانی است چه باید فیروزه صاف و راست و بر سر چوب قرار گیرد تا اشکالی در تراش پیش نیاید.

-- مرحله‌ی چهارم؛ کار «بیدزن» است که مدت تعلیم آن یک‏ تا دو هفته است. این مرحله، چون اهمیت چندانی ندارد کوتاه‏ است.

-- مرحله‌ی پنجم؛ در حدود یک تا دو سال، فیروزه‏ی ریز و نامرغوب را «باب خم‏تراش» می‌کند.

پس از طی این مراحل، وی یک حکاک آماده به کار است.

 

- نظارت صاحب کارگاه:

صاحب کارگاه یا مدیر، علاوه بر نظارت فنی، نظارت‏ کاملی بر صحت و امانت در کارگاه دارد. قبل و بعد از کار روزانه‏، کلیه‏ی اجناس موجود در کارگاه را وارسی می‌کند و همیشه‏ یک ساعت قبل از دیگران در کارگاه حضور می‏یابد و یک ساعت‏ بعد از اتمام کار کارگاه را ترک می‌کند. تا در این فاصله، مجال‏ وارسی دقیق کارگاه را داشته باشد.

 

- معامله‏ی فیروزه:

تجّار فیروزه و جواهرفروش‌ها به وسیله‏ی دلال‌ها و مقوم‏های‏ فیروزه، فیروزه‏ی تراشیده را از فیروزه‏تراش می‌خرند. معامله‏ بدین ترتیب است که دو نفر «مقوم» یا «دلال»، یکی از طرف‏ فروشنده و یکی از طرف خریدار معین می‌شوند. فیروزه‏ها را در بسته‏های 100 عددی و گاه بیشتر پیش چشم می‌گذارند. و فروشنده و خریدار نیز حضور دارند. هم‌چنان‌که در تقویم‏ فیروزه‌ی نتراشیده، یاد شد، در این‌جا هم، معامله زیرجل (دستمال) انجام می‌شود و حرکات دست‌ها در زیر دستمال ارزش فیروزه‏ را معین می‌کند. وقتی مقوم‏ها نظر خود را اعلام داشتند. اگر با نظر فروشنده و خریدار، تقریبا با تفاوت «تومنی دو ریال» توافق داشت، معامله سرمی‌گیرد وگرنه بدون چانه زدن، معامله‏ به هم می‌خورد. وقتی معامله سر گرفت، تاجر، پول جنس خریداری‏ شده را طی چک دو یا سه ماهه می‏پردازد. البته در تعیین نوع‏ چک و مدت آن، نظر مقوم‏ها شرط است. پس از انجام معامله‏ هر دو مقوم جمعا «هزاری 20 تومان» به طور «نصفا نصف» حق‏ دلالی و تقویم می‌گیرند.

 

- فیروزه در جواهرسازی‏ها و جواهرفروشی‏ها:

هنگامی که فیروزه‏ی تراشیده به دست جواهرساز می‏رسد. جواهرساز، آن را به کمک جواهرات دیگر تزیین می‌کند و از آن‏ زینت‏آلات متنوعی می‌سازد. جواهراتی که با فیروزه‏کار می‌شود عبارتند از طلای سفید، طلای زرد، نقره و گاه الماس (برلیان) فیروزه‏ی مرغوب و عالی را با طلای سفید و برلیان کار می‌کنند و فیروزه‏ی متوسط را با طلای زرد و فیروزه‌ی ارزان را با نقره و یاقوت سفید. این نکته نیز لازم به تذکر است که جواهرات‏ بسیار «سنگین» را با فیروزه همراه نمی‏کنند. فیروزه در زینت‏آلات زنانه با طلا کار می‏شود و برای‏ مردها بیشتر با نقره، زیرا مردان متدین معتقدند که طلا، «نماز ندارد». زینت‏آلاتی که جواهرسازان با فیروزه می‌سازند به نسبت‏ کثرت تولید، به ترتیب عبارتند از:

1. انگشتری فیروزه: که ... فروش آن، از انواع دیگر بیش‌تر است. ... یکی از انواع انگشتری سنتی، انگشتری هفت جواهر است که یکی‏ از نگین‌های اصلی آن، فیروزه است بقیه‏ی جواهرات آن عبارتند از عقیق، یاقوت قرمز، الماس، لعل، در، زبرجد.

2. پس از «انگشتری» مصرف «سنجاق سینه» از همه‏ بیشتر است و در نتیجه جواهرسازان، آن را بیش‌تر تولید می‌کنند.

3. در سومین مرتبه‏ی تولید و مصرف زینت‏آلاتی از قبیل گردنبد، دستنبد و گوشواره و نیز دکمه سردست مردانه‏ قرار دارند.

بدین ترتیب، نسبت انواع تولیدات اصلی زینت‏آلات‏ فیروزه بدین ترتیب است:

100  انگشتر

60    سنجاق

30    دستبند و گردن‏بند

20    گوشواره

10    دکمه‏ی سردست

 

- اشیاء تفننی زینتی:

علاوه بر زینت‌آلات زنانه و مردانه که به آن اشاره کردیم‏ با استفاده از فیروزه، به خصوص «فیروزه‏ی ریزه»، اشیاء مختلفی‏ را زینت می‌دهند و می‌فروشند از این قبیل؛ قلیان، چپق، نی سیگار، دسته‏ی شمشیر، قاب قرآن، صندوقچه، عصا، مجسمه، سنجاق کراوات و نیز آویزه‏هایی به شکل قلب و تخم مرغ نیز میسازند همچنین آیاتی از قرآن کریم را با استفاده از فیروزه‏ی‏ تخت به صورت تابلوهایی زیبا درمی‏آورند. علاوه بر این، کلمات‏ مقدسی از قبیل «اللّه» و اسامی ائمه -به خصوص «حضرت علی‏ (ع)» و نام«پیامبر» (حضرت محمد(ص)) را از فیروزه‏ می‌تراشند. از فیروزه‏ی «شجری» اشیاء زینتی به شکل کاسه، بشقاب و همچنین انواع پرندگان به خصوص طاووس می‏سازند.

از کارهای معروف فیروزه در مشهد، چهار مخروط (قپه) فیروزه‌نشان است در چهار گوشه‏ی ضریح جدید حرم مطهر حضرت رضا(ع) که در حدود 18 سال پیش ]یعنی حدود سال 1336[ ساخته شده و نصب گردیده است، و با زیبایی خاص خود، انظار زوّار را جلب‏ می‌کند. هر مخطروط، 2 هزار فیروزه دارد که بر طلای ناب‏ «مخراجی»(19) شده است. فیروزه‏های این چهار مخروط، کار «مصطفی دری» است و مدیر عامل شرکت سهامی فیروزه -آخرین مستأجر معدن‏ فیروزه-، اهداء کرده است. هم‌چنین در بالای ضریح عقیق حرم‏ مطهر، ضمن جواهرات دیگر، فیروزه هم بصورت حاشیه‏‌ای بر روی طلا، مخراجی شده است.

دیگر از کارهای جالب فیروزه، چهارده کتیبه‏‌ی ترنجی‌شکل به نام چهارده معصوم است که از «فیروزه‏ی ریزه» ساخته شده و وسط هر ترنج فیروزه، نام یکی از معصومین از طلا بریده شده است و کار محمود زورمند است.

ضمنا مخروطی، یکپارچه و نسبتا درشت به رنگ آبی سیر در صحن عتیق، زیر نقاره‏خانه آویخته است ...

 

- مشخصات بهترین نوع فیروزه‏ی تراشیده:

الف) مشخصات فیروزه‌ی عجمی خوب:

-- رنگ آسمانی سیر دارد.

-- درشت است.

-- رگه و لکه ندارد.

-- «خط فارسی» نگین (خط دور نگین) متناسب است.

-- ضخامت فیروزه، زیاد است.

-- «برس» ندارد (برس؛ ذرات ریز و سفید آهک را گویند) چه این‌که این ذرات روغن و آب را به خود جذب می‌کند و موجب فساد فیروزه می‏شود.

-- وزن مخصوص آن نسبت به دیگر فیروزه‏های هم‌حجم، زیادتر است.


ب)مشخصات فیروزه‌ی شجری خوب

-- به رنگ آبی سیر است.

-- درشت است.

-- رگه‏های سیاه دارد.

-- رگه‏های آن نقش زیبایی ایجاد کرده است (اگر این‏ نقش به شکل درخت یا پرنده‏ای یا کلمه‌ی مقدسی نزدیک باشد، به چنان فیروزه‏‌ای، قیمتی استثنایی می‌دهد چنان‌که حکایت می‏کنند که در زمان ناصرالدین شاه قاجار، فیروزه‌ای شجری از معدن‏ نیشابور استخراج می‏شود که پس از تراش متوجه می‏شوند رگه‏های طبیعی آن، در کلمه «خلاق کریم» را نقش کرده، ناصرالدین شاه خواستار آن بوده است گویند در آن‏ روزگار این فیروزه، بیست هزار تومان قیمت داشته اشت.

 

- روش محافظت فیروزه‏ی خوب:

فروشندگان فیروزه معتقدند که برای نگهداری رنگ و دوام فیروزه باید آن را از انواع عطرها و ادکلن‏ها و چربی‌ها و همچنین مروارید دور نگهداشت. و نیز هر دو سال یک‌بار آن را جلا داد، تا چربی آن پاک شود. بهترین ماده برای جلای‏ فیروزه و رفع چربی آن، گل زائد دستگاه فیروزه‏تراشی است.

 

- مشتریان فیروزه:

مشتریان فیروزه و جواهرات فیروزه‌نشان، ... اغلب‏ زائران و مسافران ایرانی و جهانگردان خارجی و بیشتر خانم‌ها هستند. اکثر مشتریان فقط توجه به رنگ فیروزه دارند و فیروزه‏ را به شیوه‏ی مقایسه انتخاب می‏کنند بدین معنی که چند نگین‏ هم‏شکل و هم‏جنس را کنار هم می‏چینند و هرکدام خوش‏رنگ‏تر باشد برمی‌گزینند.

جهانگردان فرانسوی، بیش‌تر فیروزه‏ی سبزرنگ مایل‏ به زرد را می‏پسندند و مشتریان آمریکایی، فیروزه‏ی «عجمی» و یا «شجری» رگه‌مشکی را ترجیح می‌دهند. مشتریان ایرانی‏ فیروزه دو گروه هستند؛ گروهی که فیروزه را فقط به قصد تجمل‏ می‌خرند و معمولا زینت‏آلات فیروزه‌نشان را که همراه با برلیان‏ و دیگر جواهرات گرانبهاست انتخاب می‏کنند. گروه دیگر، آنانی هستند که فیروزه را به اعتقاد تبرک و تقدس می‌خرند و اینان به فیروزه‏ی گران‏قیمت و مرغوب، چندان پای‏بند نیستند و اکثر آنان را طبقات کم‏درآمد تشکیل می‌دهند، که به زحمت‏ مبلغی از درآمد روزانه‏ی خود را پس‏انداز کرده‏اند تا بتوانند با این صرفه‏جویی از فیروزه -این سنگ پاک و مقدس- انگشتری‏ تهیه کنند.

 

- اعتقادات عامه درباره‏ی فیروزه:

در میان مردم، فیروزه‏تراش‌ها و جواهرفروش‌ها اعتقاداتی درباره‏ی فیروزه وجود دارد:

-- فیروزه، سنگی مقدس است.

-- نمازگزاری که به هنگام نماز، انگشتری فیروزه بر انگشت داشته باشد یک رکعت نماز او در پیشگاه پروردگار، هفتاد رکعت پذیرفته می‌شود.

-- هرکس، بامدادان به فیروزه نظر افکند دلشاد می‏شود.

-- نگاه کردن به فیروزه، نور بصر را می‏افزاید.

-- پس از اولین نظر به ماه نو، اگر به فیروزه بنگرند مبارک و خوش‌یمن است.

-- همراه داشتن فیروزه، بر اعصاب و خون انسان، اثر نیکو دارد و موجب تسکین و آرامش می‏شود.

-- همراه داشتن فیروزه، نظر بد را دفع می‌کند.

-- زنان نازا را بر فیروزه دعا می‏نویسند و انگشتری‏ آن را به انگشت می‏کنند تا بچه‏دار شوند.

-- دستی که فیروزه به همراه داشته باشد تهی‏دست‏ نمی‏شود.

-- فیروزه، عزت می‏آورد.

 

- پانوشت‌ها:

1. معدن فیروزه‏ی دامغان در ده باغو  [Bāqu] بین شاهرود و دامغان واقع است. تقریباً مدت ده سال ]از حدود سال 1344[ است که استخراج می‏شود و در حدود 30 نفر کارگر دارد. بیش‌تر فیروزه‏ی این معدن، «شجری» و «شوره‏ناک» است‏ و نوع «عجمی» مرغوب، کم دارد. معادن فیروزه‏ی طبس و کاشمر، فعلاً استخراج نمی‏شوند. معدن فیروزه‏ی قوچان، چند سال است که شناخته شده و سنگ آن به بازار می‏آید. فیروزه‏تراش‌ها آن را فیروزه نمی‌دانند و «سنگ قوچان» می‏خوانند زیرا که فیروزه‏ای‌رنگ نیست بلکه کاملاً سبزرنگ است. از آن، اشیایی تفننی از قبیل زیرسیگاری و تندیس حیوانات می‏تراشند.

2. طبق روایات «عاد» -پادشاه عربستان جنوبی-، دو پسر داشت‏؛ «شدّاد» و «شدید». پس از مرگ «شدید»، «شدّاد» جانشین او شد و ممالک دیگر را مطیع خود کرد و بهشت شداد موسم به «ارم»، بنای اوست. (فرهنگ معین)

3. ر.ک: «مطلع الشمس»،ج3، ص53، به نقل از کتاب «جغرافیای تاریخی‏ ایران از نظر جهانگردان»، تألیف ابوالقاسم طاهری. از انتشارات شورای مرکزی‏ جشن شاهنشاهی ایران.

4. ر.ک: «سفرنامه فریزر»، ص 408 و 409، از انتشارات شورای مرکزی جشن‏ شاهنشاهی ایران.

5. ر.ک: «سفرنامه‏ی آرشور کانلای»، ج1، ص 212، از انتشارات شورای‏ مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.

6. ژنرال «فریه» در سفرنامه‏ی خود می‏نویسد: «... که چون این‏ کارگران در زادگاهشان (بدخشان) به استخراج لعل و دیگر سنگ‌های گران‌بها مشغول بوده‏اند، و در این فن تخصص دارند. ایرانیان، آن‌ها را بر متخصصان‏ فرنگی ترجیح داده‏اند ....»

7. «سه سفرنامه»، به اهتمام قدرت‌الله روشنی زعفرانلو، ص167، از انتشارات دانشگاه تهران، 1347.

8. «سه سفرنامه»، «سفرنامه‏های هوتوم شیندلر».

9. «کتاب الفبا»، شماره چهارم، مقاله‌ی «توسعه و صنعت در دوره‏ قاجار و اثر غرب بر آن»، نوشته‏ی فرهاد نعمانی.

10. هنوز دولت، در خصوص طرز فروش و عرضه‌‌ی فیروزه به بازار، مشغول‏ مطالعه است و تصمیمی در این مورد نگرفته است از این رو برخلاف سابق، فیروزه‏ را پس از مرحله‌ی استخراج، تقویم نمی‏کنند.]1 مرداد 1353[

11. از گزارش مأموران متخصص شورای عالی معادن وزارت اقتصاد ملی در سال 1332.

12. «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»، هانری رنه دالمانی، ص 681.

13. «سفرنامه‏ی ژنرال کانالی»، ج1، ص212، به نقل از جغرافیای‏ تاریخی خراسان.

14. کتاب «ایران و مسأله ایران»، کرزن، ج اول، ص 266.

15. ر.ک: «مطلع الشمس»، ج3، ص52،63،82، به نقل از جغرافیای‏ تاریخی خراسان.

16. همان.

17. ذوقی در انتخاب این اسم، جهت این تراش بسیار ظریف، به کار رفته است و تشبیهی شده است به خوشنویسی «خط فارسی»، که هنری است ارجمند و حاوی ظرافت‌های بسیار.

18. «پادو»، شاگرد غیرفنی «دکان یا کارگاه» را گویند که کارهایی‏ از قبیل مراجعه به کارگاه‌ها و دکان‌های دیگر و جابه جا کردن اشیاء و دیگر «آمد و شد»ها را انجام دهد.

19. مخراجی، نصب نگین را بر روی انگشتر یا دیگر زینت‌آلات‏ گویند.

 

توجه: بخش‌هایی از اصل مقاله، در این نوشتار، نیامده است. برای خواندن متن کامل مقاله به فصلنامه «مردم شناسی و فرهنگ عامه مردم» پاییر 1354، مراجعه نمایید.

 

- منبع:

-- نیکوکار، عیسی، «نگاهی به شئون اجتماعی و فرهنگی فیروزه و فیروزه‌تراشی در خراسان»، فصلنامه مردم‌شناسی و فرهنگ عامه مردم، پاییز 1354، شماره 2، ص 67-91. به کوشش ققنوس شرق، «نگاهی به شئون اجتماعی و فرهنگی پیرامون فیروزه نیشابور»، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، دی‌ماه 1391.