برزین مهر

BorzinMehr: Neyshabur Information Service

برزین مهر

BorzinMehr: Neyshabur Information Service

مدرسه های نیشابور در سده‌های چهارم و پنجم قمری- بخش دوم

برای خواندن بخش نخست این نوشتار، بر روی اینجا کلیک کنید

مدرسه سهل صعلوکی عجلی

تاسیس: پیش از سال  404هجری

در کتاب منتخب السیاق، ضمن شرح حال محمد بن یحیی بن ابراهیم بن محمد بن یحیی بن سختویه که عبارت از ابوبکربن ابی زکریای مزکیّ است و پدرش مکنتی و جدش حرمتی داشته‌اند، ذکری از این مدرسه آمده است. جد او، ابواسیحاق ذمزکیّ که محدث خراسان و عراق بود. و امّا پدرش ابوزکریا، او نیز محدّث زمان خویش بوده. و ابوبکر مردی ظریف و از میان مشایخ مسلط‌ترین کس بر سیره‌ی پیشینیان و راغب‌ترین کس بر تجمل بود. وی از مکثرین بود در مدینة السلام برای وی مجلس املاء برپا داشتند و او به سال 448 هجری بدانجا وارد شد و آورده‌اند که در مجلس املاء او بالغ بر 500 دوات درکار بود. وی به سال 474 هجری درگذشت، و امام ابوسعید قشیری در مدرسه‌ی سهل صعلوکی بر جنازه‌ی او نماز گزارد و در پشت مدرسه در کنار پدرش به خاک سپرده شد. و شمار مشایخ او را افزون از 500 استاد بر شمرده‌اند که از همه‌ی آن‌ها اخذ حدیث نموده است و بیشتر آن‌ها از احادیث عوالی بوده است.

و در مصادر گوناگون آمده است که نام و نصب سهل صعلوکی عبارت است از: ابوالطیب بن ابی سهل صعلوکی و اوعجلی واغز بنی حنیفه بوده است که به سال 404 هجری در نیشابور درگذشته بنابراین باید مدرسه‌اش پیش از تاریخ مذکور تاسیس شده باشد. و سهل صعلوکی مفتی نیشابور بوده است. و در باره‌ی او گفته شده است که وی ریاست دنیایی را با ریاست دینی جمع کرده است. و او با لقب شمس‌الاسلام نامیده می‌شد. از پدرش ابوسهل حدیث شنید و نزد وی علم فقه آموخت و از دست وی فارغ‌التحصیل شد. و در نزد چند تن از دانشمندان درس خواند. و حکام ضبّی وابوبکر بیهقی و دیگر فقهای نیشابور از وی روایت کرده‌اند. او مدتی عهده‌دار منصب‌های فتوی، و قضا و تدریس بوده است. یکی از بزرگان شافعی او را بدین گونه وصف کرده است که وی دانشمندی یگانه بود و به تنهایی یک امت بود، و امام دنیا علی‌الاطلاق و تمام و کمال یک شافعی‌مذهب زمان خویش بود.

مدرسه اسفراینی

تاسیس: قبل از سال 405هجری

حاکم ضبی در گذشته به سال 405 هجری، ذکر این مدرسه را ضمن شرح حال استاد ابواسحق اسفراینی آورده و در باره‌ی ابواسحق گفته است: که او بعد از این‌که مدتی در عراق بود به نیشابور بازگشت. و در حالی که دانشمندان عراق و خراسان در تقدم علم و برتری وی اقرار کرده‌اند وطن مالوف را برگزید و با اهتمام بسیار به نیشابور بازگشت، و برای وی مدرسه‌ای بنا گردید که پیش از آن در نیشابور نظیر آن ساخته نشده بود و در آن‌جا به تدریس و بیان حدیث پرداخت.

و سبکی، از برای او شرح حال مفصلی نوشته، و در ضمن  آن گفته است: ابراهیم ابن محمد بن ابراهیم بن مهران استاد ابو اسحق اسفراینی، یکی از ائمه‌ی دین بود در علم کلام و اصول و فروغ. در خراسان و عراق سمع حدیث کرد، و ابوبکر بیهقی و ابوالقاسم قشیری ... و جمعی دیگر از دانشمندان  از وی روایت کرده‌اند. گویند: او به لقب رکن‌الدین ملقب بوده است. او را تنصیف‌هایی است نیکو که از همه‌ی مصنفات دانشمندان  برتر است وی مردی ثقه بود در ثبت حدیث. عامّه‌ی استادان و شیوخ نیشابور از وی کلام و اصول آموخته‌اند. و نخستین مجلس املاء او در مسجد عقیل نیشابور بعد از نماز عصر روز پنجشنبه ماه محرم سال 411 هجری برای وی برپا شد. او روز  عاشورای سال 418 هجری درگذشت و جنازه‌ی او را به اسفراین بردند و در آنجا به خاک سپردند.

مدرسه صابونی

تاسیس: پیش از سال 405هجری

از آن‌چه در منتخب‌السیاق آمده چنین بر می‌آید که این مدرسه پیش از سال 405 هجری تاسیس شده است زیرا که در آن‌جا ضمن شرح حال مقتضی که از عبدالله بن طاهر بن احمد که همان حسین پوشنگی است چنین آمده است: «وی مردی محترم و فاضل بود، به سال 405 هجری به نیشابور آمد و برای وی یک مجلس املا در مدرسه صابونی برپا گردید». و از این عبارت برمی‌آید که این مدرسه باید قبل از سال 405 هجری در نیشابور تاسیس شده باشد. و آن در محله یا بازارچه‌ی حرب بوده است، همچنان که در «الانساب» چنین آمده است و در «طبقات» سبکی شرح حال مفصلی از شیخ‌الاسلام ابوعثمان صابونی در گذشته به سال 449 هجری آمده است که نشان می‌دهد و قتی که او مشرف به موت بوده از برادران و دوستان خویش خواسته است که ایشان در مدرسه بنشینند و به دانشجویان در قرائت قرآن کمک کنند و او را با دعا کمک کنند، همچنان که وصیت کرده است که جنازه اش را به میدان حسین ببرند و فرزندش ابونصر بر آن نماز گذارد، اگر توانست حضور پیدا کند و اگر نتوانست که بر او نماز بخواند، برادرش ابویعلی بر خواندن نماز مامور است و سپس به مدرسه بیاورند در جلوی قبر پدر شهیدش به خاک بسپارند.

و ابوعثمان صابونی ملقب بوده است به «شیخ الاسلام» اعظم آل الصابونی، و زندگانی او مملو بوده است از کارهای بزرگ و مهم. و البته بسیاری از مورخین برای شرح‌حال‌ها نوشته و یادآور شده‌اند که: نام و نسب او اسماعیل بن عبدالرحمن بن احمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن عامر بن عائذ؛ ابوعثمان صابونی بوده است و البته اهل سنت در سرزمین خراسان او را با لقب «شیخ الاسلام» ملقب ساخته‌اند و این جماعت مطلقا کسی غیر او را بدین لقب نمی‌شناختند و عبدالغافر فارسی شرح حال او را در «السیاق» آورده و گفته است ... وی شصت سال برای مسلمانان در مجالس تذکیر و وعظ شرکت کرد و برای آن‌ها در نماز جمعه‌ی جامع نیشابور حدود بیست سال خطبه خواند. و در «طبقات» سبکی آمده است که: «انه النسیب المعم المخول المدلی من جهة الأمومة الی الحنفیة و الفضلیة و الشیبانیة و القرشیة و التمیمیة و المزینیة و الضبیة من الشعب النازلة الی الشیخ ابی سعد یحیی بن منصوربن حسنویه السلمی الزاهد الاکبر علی ما هو مشهور من انسابهم عند جماعة من العارفین بالانساب ...» زیرا ابوعثمان اسماعیل بن زین البیت دخت شیخ ابوسعد زاهدبن احمد بن مریم دخت ابوسعد زاهد بزرگ بوده است. و در جمعه مجالس برپا می‌نمود و در آنجا خطبه می‌خواند همچنان که گاهی هم در جامع منیعی که آن را حسان بن سعیدبن ... منیع محزومی از ذریّه خالدبن ولید بنا کرده بود، خطبه می‌خواند.

و نیز از جمله کسانی که بر ایشان در مدرسه مجلس املا دایر بود فرزند صابونی عبدالرحمن ابوبکر صابونی بود. و عبدالغافر در کتاب السیاق درباره‌اش چنین آمده است: وی در نوبت مجالس و پذیرفتن  و حضور یافتن در محافل جای پدرش را گرفت. و او ملیح الشمایل و خوش‎منظر و لطیف روح بود، و تمام و کمال اجتماعی و به اسباب دنیا سرگرم بود. وی با نظام‌الملک ملاقات کرد و او را بزرگ داشت و به او صله‌ها بخشید و مدتی پیش او ماند، و به منصب قضای آذربایجان رسید و در آن مقام بود که سمت قاضی‌القضاة یافت. و سپس به نیشابور بازگشت و برای خود یک مجلس املاء در مدرسه صابونی  برپا کرد و به اصفهان سفر کرد و در حدود سال 500 هجری در اصفهان در گذشت. وی از پدرش شیخ الاسلام و عمویش استاد بویعلی صابونی و دیگر مشایخ زمان خود سمع حدیث بسیار کرد.

و همچنین عبدالغافر در کتاب السیاق  خود شرح حال موذن مدرسه صابونی را چنین ذکر کرده است: نام او عبدالرحیم بن محمد المقری ابوالقاسم لبیکی بوده است. و درباره‌ی او آورده است که وی مردی دوست داشتنی و صالح بود که قرآن را خوب قرائت می‌کرد، اخلاق و رفتاری پسندیده داشت. و از خواص اصحاب شیخ‌الاسلام صابونی بود، بسیار عبادت می‌کرد، و مدت زیادی در آن مدرسه اذان می‌گفت و گاه برای مردم در آنجا امامت می نمود. او از متاخرین سمع حدیث می نمود. و فرزندان وی از صابونی و ابوحفص کنجرودی و همردیفان ایشان سمع حدیث کرده اند. وی در ماه رجب سال 463 درگذشته است.

مدرسه قطان

تاسیس: قبل از 405 هجری

حاکم ضبّی در گذشته سال 405 هجری در «تاریخ نیشابور»، ضمن شرح حال ابواسحق قطان از این مدرسه یاد کرده، چنین می‌گوید: نام وی ابراهیم بن محمود بن حمزه ی فقیه، ابواسحق مالکی معروف به قطان که مسجد و مدرسه‌ی وی در میان دهیه معروف است. و بعد از وی در نیشابور، مالکیان مدرسی نداشته‌اند. و عبدالغافر در کتاب السیاق، شرح حال دانشمند دیگری را آورده که عبارت است از: علی بن محمد بن محمدبن حامدبن محمود قطان، ابوالحسن امام و از بهترین فقهای اصحاب رأی و مناظره‌کنندگان زمان خویش و اهل مروت و ثروت بوده است. او در آن مدرسه سال‌ها تدریس می‌کرده، و به ایراد خطابه در جامع قدیم می‌پرداخته و در این رشته موردپسند واقع نشده و ایراد خطابه کاری در شأن وی نبوده است. و او اهل مکرمت‌ها بوده است. و این استادان از مشایخ متقدم حدیث شنیده بودند، وی در مدرسه‌ای که در بازار خضریین و بدو منسوب بود املاء می‌کرد. او در بامداد دوشنبه، سوم شوال سال 405 هجری درگذشت و در مقبرة‌الحسین به خاک سپرده شد.

و شاید این قطان، شخص دیگری بوده باشد و امکان دارد مدرسه‌ای که بدو منسوب است غیر از مدرسه‌‌ای باشد که به قطان نخستین نسبت داده شده است.

مدرسه بسطامیه

تاسیس: 405 هجری

نام این مدرسه در «تاریخ نیشابور» آمده است و بدین ترتیب، حاکم ضبی درگذشته به سال 405 هجری، یک شرح‌حال کوتاهی از ابراهیم بن محمد که عبارت بوده از ابواسحق الرئیس البسطامی و در ضمن آن چنین گوید: وی در نیشابور در باغ الداریین مسکن داشت و هم مدرسه و هم خانه‌اش در آن‌جا بود که ان‌ها را برای اهل حدیث ساخته بود. و با این ترتیب مدریه‌ی بسطامیه باید پیش از وفات حاکم که سال 405 هجری اتفاق افتاده است بوده باشد.

و همچنین از این مدرسه در کتاب السیاق که ذیلی بر «تاریخ نیشابور» است ذکری رفته است. مولف در ضمن شرح حالی که برای ابوسعید بسطامی نوشته، و این ابوسعید غیر از ابوسعید اول بوده است، چنین می‌گوید: حسین بن طیفور ابوسعید واعظ بسطامی، شیخ و استادی است از محله‌ی المُعنّی، صاحب مدرسه، و مردی با فضل و معروف است. از ابواحمد حافظ نقل حدیث می‌کرد. حسکانی گوید: من سال 428 هجری نزد وی درس خواندم. و درگذشت او به سال 430 هجری اتفاق افتاد.

مدرسه ابن فورک انصاری

تاسیس: قبل از سال 406 هجری

این مدرسه برای ابوبکر محمد بن حسن بن فورک انصاری اصفهانی در گذشته به سال 406 هجری در نیشابور ساخته شد. و او ابتدا چندی در عراق اقامت داشت که مدتی در آن‌جا نزد دانشمندان بغداد به مطالعه‌ی علوم مشغول بود، پس رو به سوی ری آورد و مبتدعه اوازه‌ی او را شنیدند و علیه وی سعایت کردند، آن‌گاه مردم نیشابور بدو نامه نوشتند و نماینده گسیل داشتند و از وی خواستند تا به نیشابور بیاید و او پذیرفت و به نیشابور آمد. پس امیر ناصرالدوله ابوالحسن محمد بن ابراهیم برای او خانه و مدرسه‌ای در کنار خانقاه ابوالحسن پوشنگی بنا کرد. و خداوند تعالی به وسیله‌ی وی در آن‌جا انواع علوم را احیاء نمود. و از مکتب او جمعی از طالبان فقه فارغ‌التحصیل شدند. او مردی فقیه و متکلم و امامی جلیل‌القدر بود. و مصنفات او به یکصد تصنیف می‌رسد. و از وی خواستند به غزنه سفر کند و در آن‌جا برای او مجالس مناظره ترتیب دادند. و هنگامی که از غزنه باز می‌گشت، چنانکه نقل کرده‌اند، در راه او را مسموم نمودند و در سال 406 هجری درگذشت و جنازه‌اش را به نیشابور حمل نمودند و در محل الحیرة به خاک سپرده شد. وی مذهب اشعری را نزد ابوالحسن باهلی مطالعه کرد و حافظ ابوبکر بیهقی و استاد ابوالقاسم قشیری از او روایت حدیث کردند.

مدرسه ناصحیه

تاسیس: پیش از 408 هجری

عبدالغافر فارسی در کتاب السیاق، آن را ذکر کرده، و سبکی در «الطبقات الکبری» در ضمن نگاشتن شرح حال دو تن از مدرسان آن‌جا از این مدرسه یاد کرده است. همچنان‌که در «وفیات الاعیان» ذکری از آن آمده است. و درباره‌ی موسس آن مدرسه، مطلبی در کتاب السیاق ذکر شده که او فقیه ناصح‌الدوله بوده است. و مدرس نخستین آن عبارت بوده است از: عبدالواحد بن اسماعیل بن پوشنگی ابوالقاسم، فقیه فاضل و باورع و دین‌دار که از فقهای خوش‌نام  و مدرسین و مناظره‌کنندگان عامل بوده و در  طریق سلف صالح خویش در وفور  فضل و اشتعال به علم رفتار می‌کرده و با فقر و قناعت همراه بوده است، وی علم فقه را نزد ابوابراهیم ضریر فقیه خواند، و نزد او فارغ‌التحصیل شد. و این فقیه ناصح‌الدوله او را در مدرسه‌اش برای تدریس انتخاب نموده، که در آن‌جا درس می‌داده است.

وی حدیث را در بزرگی فراگرفته است. عبدالغافر گوید: ما «حیلة الاولیاء» ابونعیم اصفهانی را به تمامی از شیخ استاد ابوالصالح مؤذن شنیدیم، و پوشنگی مردی حسن‌الاسماع، و صحیح‌الاعتقاد، و کثیرالبکاء بود و مانند پرهیزگاران روزگار به سر می‌برد. من او را می‌دیدم که به درس امام‌الحرمین حاضر می‌شد و امام جانب او را رعایت می‌کرد و سخنش را می‌پسندید و بدو گوش می‌داد. او به سن پیری در روز شنبه بیست و هفتم محرم سال 408 هجری درگذشت و گمان نمی‌کنم که حدیثی روایت کرده باشد.

و اما مدرس دیگر آن‌جا عبارت بود از ابوعبدالله فُراوی؛ محمد بن فضل بن احمد بن ابی العباس، معروف به ابوعبدالله صاعدی نیشابوری و ملقب به فقیه‌الحرم. او در حدود سال 421 هجری در نیشابور تولد یافت و سال 530 هجری درگذشت و در کنار ابن خزیه به خاک سپرده شد.

وی «صحیح» مسلم را از عبدالغافر فارسی شنید و همچنین نزد شیخ‌الاسلام ابوعثمان صابونی و برادرش ابویعلی و ابوسعید کنجرودی و ابوبکر بیهقی و ابوالقاسم عبدالکریم ابن هوازن قشیری و ابواسحق شیرازی و دیگر استادان زمان حدیث شنید. و در بغداد از ابونصر زینبی، حدیث شنید و ابوسعد سمعانی از او روایت می‌کرد و می‌گفت در میان استادانم مانند او ندیده‌ام. و ابوسعد ابن عساکر ... و جمعی بسیار از راویان از او نقل روایت کرده‌اند.

او اصول و تفسیر را نزد زین‌الاسلام قشیری خواند و علم فقه را نزد امام‌الحرمین اظهار نمود، و او مجالس ذکر برپا می‌نمود و علم را می‌گسترد. وی سپس به نیشابور بازگشت و در مدرسه‌ی ناصحیه به تدریس پرداخت، و در مسجد المطرز، امامت را به عهده گرفت، و در روزهای یکشنبه مجلس املاء دایر نمود. و روایت شده است که وی بیش از هزار مجلس املاء را برگزار نمود و در علو اسناد منحصر به فرد بود.

ابوسعد سمعانی گوید: به یاد دارم که در رمضان سال 530 هجری حرکت کردیم و محفة او را بر دوش خود حمل می‌کردیم تا رسیدیم به قبر مسلم بن الحجاج (قشیری) در نصرآباد که موفق شدیم «صحیح» را کنار قبر مصنفش به اتمام رسانیم.

مدرسه بیهقیه

تاسیس: قبل از 408هجری

تاج‌الدین سبکی ذکر کرده است که این مدرسه‌ی بیهقیه، پیش از آن‌که نظام‌الملک طوسی به دنیا آید تاسیس شده است. یعنی پیش از سال 408 که نظام‌الملک به دنیا آمده است ... و موسس این مدرسه: علی‌بن حسین‌بن علی بن شیخ موفق بیهقی بوده است، وی مردی نویسنده، ادیب و از اصحاب خوش‎نام شافعی بود. عبدالغافر در السیاق گوید: مدرسه‌ای از مال خاص خویش بنا کرد، و برای ساختن و مصالح آن هزاران هزار هزینه کرد. حدیث را از ابوحفص القرمیسینی و جمعی از مشایخ استادان که هم‌رتبه‌ی او بودند شنید. او در شوال سال 414 هجری درگذشت و از جمله دانشمندانی که در باب بیهقیه از آن‌ها در کتاب السیاق و منتخب السیاق و طبقات سبکی، یادی شده است عبارتند از علمائی که در ذیل از آن‌ها یاد می‌کنیم:

ابوبکر تمیمی (349-430 هجری/960-1038م)، ابوصالح موءذن (388-470هجری/988-1080م)، ابوالفضائل فرزند ابوصالح موذن (وفات 474 هجری/1081م)، امام الحرمین جوینی (419-478 هجری/1028-1085م)، ابوبکر ابیوردی (وفات 494 هجری/1100م)، ابوالقاسم انصاری (وفات 512 هجری 1118م)، ابوبکر پوشنگی (463-543 هجری- 1070-1148م)، ابوالقاسم وراق

مدرسه خفاف

تاسیس: پیش از 428 هجری

در کتاب منتخب السیاق، ضمن شرح حال ابن ابی‌الوفاء خفاف، ذکری از مدرسه‌ی خفاف نیشابور آمده است. و در شرح حال وی چنین مندرج است که: عبدالعزیز بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن شعیب بن صالح، ابوصادق بن ابوالوفای واعظ فریابی معروف به الخفاف، مردی فاضل و از بیت علم و حدیث بوده است. از عمویش ابوسعد خفاف فقیه، و ابوجعفر خلقانی روایت حدیث می‌کرده است.

حسکانی می‌گوید: نزد او در مدرسه‌اش قرائت حدیث می‌کردم. او در جمادی‌الاخر سال 428 هجری درگذشته‌است. و ابوالقاسم کریُزی از وی روایت می‌کرده است. خفاف از کسانی بوده است که حدیث را با اسنا عالی روایت می‌کرده است، و همچنین در کتاب منتخب السیاق، ضمن شرح حال حافظ ابومنصور ابن ابی‌بکر، درگذشته به سال 469 هجری، چنین می‌گوید: او از اصحاب ابوحنیفه، و از خواص اصحاب ابوعبدالرحمن سلمی بود و کتاب‌های او را می‌نگاشت. و وی اسناد عالی را از خفاف و ابونعیم و حاکم و هم‌رتبه‌های ایشان فرا گرفته است.

و از کسانی که نام آن‌ها در ضمن مدرسه‌ی خفاف آمده است، ابوالعباس صوفی می‌باشد: وی احمدبن محمد حافظ و بازرگان  و مشهور به احمد محمود خادم الفقراء است که سال‌ها در مدرسه‌ی خفاف بود و محمود صوفی را خدمت کرد. او در شعبان سال 478 هجری در ناحیه‌ی جوین درگذشت و جنازه‌ی وی را به شهر بردند.

مدرسه ابوبکر بستی

تاسیس: پیش از سال 429 هجری

و موسس این مدرسه عبارت بوده است از: احمد بن محمد بن عبیدالله بن محمد بن جعفر بن احمد بن موسی، معروف به ابوبکر بستی فقیه که از کبار فقهای اصحاب شافعی و مدرسین و استادان فن مناظره در نیشابور بوده است. او دارای جوانمردی و مروت ظاهر و ثروت وافر بود و برای اهل علم در جلو در منزلش مدرسه‌ای ساخت که در بازاچه‌ی مسیّب قرار داشت. و تمامی مال خود را که بعدا به اوقاف ابوبکر شتیان معروف گشت وقف آن مدرسه کرد. او حدیث بسیار در نیشابور و عراق شنید و از دار قطنی و هم‌طبقه‌ی او نقل حدیث کرد. برای او یک مجلس املاء برپا کردند و مدتی در آن‌جا املا می‌کرد که معروف به دارالسنه و مدرسه‌ی صبغی و آن در باب جامع قدیم واقع بود. و او در روز شنبه، سیزدهم ماه رجب به سال 429 هجری درگذشت.

مدرسه ابو سعد استرآبادی

تاسیس: قبل سال 440 هجری

این مدرسه را اسماعیل بن علی بن المثنی معروف به ابوسعد استرآبادی، العنبری، صوفی واعظ تاسیس کرده است. و خطیب بغدای نسب او را چنین ذکر کرده است: اسماعیل بن علی بن بندار ابن المثنی

او در قدیم به نیشابور آمد و برای اصحاب شافعی، مدرسه‌ای در انجا بنا کرد که به نام وی منسوب گشته است. و از پدرش و همچنین از علی بن حسن بن حیویه روایت حدیث کرده است. و احمد بن ابوجعفر قاضی، و ابوبکر خطیب حافظ بغدادی، و احمد موسیابادی و دیگر محدثان از وی نقل نموده‌اند.

او در حدود سال 440 هجری در بیت‌المقدس درگذشته است.

مدرسه ابوالحسن المتوّی

تاسیس:  قبل از 444 هجری

در کتاب السیاق، ضمن شرح حال نخستین مدرسی که در آن‌جا تدریس می‌کرده، از این مدرسه یاد شده است. عبدالغافر او را چنین معرفی کرده است، او عبارت است از علی بن احمد المتَّوِی استاد امام ابوالحسن که در مناظره و تذکیر صاحب سخن،  و در این دو رشته به ذروه‌ی اعلی رسیده بود. در نیشابور برای او مدرسه‌ای بنا کردند، و او را در آن‌جا ساکن نمودند. وی در آن‌جا به تدریس پرداخت. و بسیار خوش‌بیان و آگاه بود. امالی و حدیث شنید و به سال 444 هجری درگذشت.

نظامیه نیشابور

تاسیس: 450 هجری یا 1057 میلادی

و خواجه نظام‌الملک این مدرسه را حدود ده سال قبل از نظامیه‌ی بغداد تاسیس نموده است. و بروان (Browne) عقیده داشت که بیت و پنج سال قبل از نظامیه‌ی بغداد تاسیس شده است یعنی می‌تواند در حدود سال 434 هجری تاسیس شده باشد. و ما این نظر او را تایید نمی‌کنیم بلکه به نظر ما باید در حدود سال 450 هجری تاریخ تاسیس آن بوده باشد. زیرا عبدالملک جوینی معروف به امام‌الحرمین، درگذشته به سال 478 هجری، مدرس آن‌جا بوده و حدود سی سال در آن‌جا تدریس کرده‌است چنان‌که عبدالغافر فارسی در «السیاق» و سبکی در «طبقات الشافیة الکبری» آورده‌اند. و بنا بر این قول، تاریخ تاسیس آن 448 هجری می‌باشد. و اگر نظر براون را بپذیریم باید سال عمر عبدالملک جوینی، هنگامی که در آن‌جا درس می‌داده در پانزده‌سالگی بوده باشد و این غیر ممکن است زیرا او هنگام درگذشت پدرش، بیست ساله بوده است و معلوم است که او در تدریس به جای پدر نشسته است و در آن تاریخ، هنوز نظامیه بنا نشده بود. و او بعد از درگذشت پدرش در مدرسه‌ی بیهقیه مشغول تکمیل تحصیلش بوده است.

و مدرسه‌ی نظامیه‌ی نیشابور از شمار مشهورترین مدارس اسلامی نیشابور بوده است. و البته ما تعداد بیست و چهار شرح حال از بیست و چهار دانشمندی را که از مدرسان آن مدرسه بوده‌اند و یا از میان کسانی که برای آنان مجلس املاء یا مناظره در آن‌جا دایر بوده است، در اختیار داریم، گذشته از کسانی که در این مدرسه تحصیل خود را به پایان رسانیده و فارغ‌التحصیل شده‌اند، و مشهورترین کسانی که بدین مدرسه منتسب بوده‌اند، عبارتند از: امام‌الحرمین و فرزند او ابوالقاسم مظفر، عبدالرحمن بن منصور بن رامش، ابوسهل مروزی، ابوسعد خواری، ابواسحق شیرازی، ابوالقاسم اسماعیلی جرجانی، ابوالقاسم نوقانی، ابوجعفر طبسی، ابوبکر شیرازی، ابوالقاسم هُذَلی، ابونصر رامشی، حسن سمرقندی، علی بن سهل، عبدالواحد بن عبدالکریم قشیری، ابوحامد غزالی، ابن الکیای هرّاسی، ابوالقاسم انصاری، ابوسعد سمعانی تمیمی، ابوالمعالی ورکانی، ابوالمعالی خوافی، قطب‌الدین نیشابوری، محمد بن یحیی نیشابوری و ابوالمحاسن طوسی.

مدرسه مشطی

تاسیس: قبل از 454 هجری

عبدالغافر از این مدرسه در کتاب السیاق، یک مرتبه به نام «المسبطی» یاد کرده است و صریفینی در کتاب منتخب السیاق، چهار بار به نام «مدرسه المشطی» اشاره نموده است. و در کتاب «طبقات» سبکی، «المدرسة المشطبیه»  امده است. و ترجیح در این است که نام آن مدرسه، المشطیه بوده باشد زیرا با کمال وضوح در منتخب السیاق در هر چهار جا که نام آن را آورده‌اند، ان را چنین ذکر کرده‌اند. و از مشهورترین مدرسان این مدرسه و آنان‌که در آن‌جا مجلس املاء دایر کرده‌بودند و یا بدانجا منزل کرده‌بودند دانشمندان زیر می‌باشند:

ابوسعد شاماتی (وفات 454 هجری)، محمدبن محمد علوی، علی بن حسین مروزی (وفات 464 هجری)،

مبارک واسطی (405-492 هجری/1014-1098 م)

مدرسه سیوری

تاسیس: قبل از 458 هجری

در کتاب «منتخب السیاق» از دو تن دانشمند، که در مدرسه‌ی سیوری ساکن بوده‌اند، و اینکه آن مدرسه در باب عزره‌ی نیشابور واقع بوده، یاد شده است: ابوالعباس شقانی (وفات 458 هجری/1065 میلادی؛  متکلم و صوفی و عالم در اصول)، محمد بن اسحق بحاثی (وفات463 هجری/1070 میلادی؛ عالم ادیب و شاعر)

مدرسه صندلی

تاسیس: قبل از 460 هجری

از مدرسه‌های معروف حنفیان نیشابور است و به نام موسس آن - علی بن حسن صندل (در گذشته به 484 هجری)- منسوب گشته است. از مدرسان این مدرسه‌اند: علی بن حسن صندلی (وفات 484 هجری)، ابواسحق فقیه دهستانی (وفات 460 هجری)

مدرسه السرّاجین

تاسیس: قبل از 463 هجری

]درباره این مدرسه اطلاعی ارایه نشده است ابوالفرج غندجانی (وفات بعد از 463 هجری) از مدرسان این مدرسه بوده است[

مدرسه قشیریّه

تاسیس: قبل از 465 هجری

در کتاب «منتخب السیاق»، و «طبقات الشافعیه» الکبری از آنچه در زمینه‌ی مدرسه‌ی قشیریه آمده، چنین بر می‌آید که این مدرسه قبل از نظامیه وجود داشته است زیرا محمد فارمذی که به سال 405 هجری تولد یافته در زمان کودکیش در این  مدرسه به فراگرفتن علم فقه پرداخته است. و این مدرسه به استاد ابوالقاسم قشیری متولد سال 376 و در گذشته به سال 465 هجری، منسوب بوده است. و برای من مسلم است که این مدرسه باید همان مدرسه دقاقیه باشد که شرح آن گذشت به موسس آن یعنی ابوعلی دقاق منسوب بوده است. و چون ابو علی دقدق درگذشت، ابوالقاسم قشیری جانشین وی گردید. زیرا که شوهر دختر او «فاطمه» بود و قشیری بدین سبب جایگیر پدر و سرپرست مدرسه‌ای گردید که به مدرسه‌ی قشیریه معروف شده است. و هنگامی که قشیری درگذشت در همان مدرسه در کنار قبر استادش دقاق به خاک سپرده شد همان‌گونه که فرزندانش هم در آنجا دفن شده‌اند. از مدرسان این مدرسه‌اند: ابوالقاسم قشیری (376-465هجری/976-1072 میلادی؛ فقیه، محدث و دانشمند اسلامی)، ابوسنابل قرشی ( محدث و دانشمند اسلامی)، فضل بن محمد فارمذی (405- 477 هجری؛ عارف، مجتهد و دانشمند اسلامی)، عبدالواحد قشیری (وفات 494 هجری)، شریف ابوحرب (وفات بعد از 503 هجری، فقیه و استاد مناظره و تذکیر)

مدرسه شحامی

تاسیس: پیش از 470 هجری

امکان دارد این مدرسه به طاهر شحامی منسوب باشد و ابوعبدالرحمن بن محمد بن ابی‌بکر محمد بن احمد بوده است و مشهور چنین است که در زمان خویشتن برتر از همه‌ی دانشمندان بوده است. و پدرش ابوبکر از زاهدان عبادالله الصالحین بود و فرزندی داشته است که او را زاهر شحامی می‌نامیدند.

وی در علم شروط و نگارش حجت‌ها و ثائق، از تمامی بزرگان سر بود، و او کسی بود که عبدالغافر فارسی را بر شروع نگارش کتاب «السیاق»، راهنمایی و تشویق کرد تا آن را ذیلی بر تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری قرار داد. و اما کنیه‌ی زاهر، ابوالقاسم بود وی در کسب حدیث کوشید و حدیث بسیار کسب کرد. وی مردی بیدار و آگاه و صحیح‌السماع بود. و نزد اساتید و شیوخ نیشابور به استملاء پرداخت و در اصفهان و ری و همدان و حجاز و بغداد و دیگر بلاد حدیث بسیار شنید. و مدت بیست سال در حظیره‌ای که به ایشان منسوب بود مجلس املا دایر کرد و در جامع نیشابور در حدود هزار مجلس املاء کرد. و از ابن جوزی برای جمیع مسموعاتش کسب اجازه نمود و هنگامی که نزد وی قرائت می‌کرد بسیار شکیبا بود. و نسبت به غربا و واردان با احترام رفتار می‌کرد و بیماری آنان را مداوار می‌نمود و به آن‌ها کتب به عاریت می‌داد. ابوسعد عبدالکریم بن محمد سمعانی تمیمی از وی کسب حدیث کرده است. وی به سال 446 هجری به دنیا آمد و در ربیع‎الآخر سال 533 هجری در نیشابور درگذشت و در مقبره‌ی یحیی بن یحیی به خاک سپرده شد.

و همچنین از مدرسه‌ی شحامی در شرح حال مسعودبن ابی‌بکر انصاری یاد شده است و او عبارت بوده است از: مسعود بن ابی‌بکر بن احمد بن محمد ابوالقاسم هری انصاری که مردی ملیح‌الشمایل بوده است.

پدرش از مریدان خاص شیخ‌الاسلام اسماعیل صابونی بود. وی از مسعود حدیث شنید و نوشت. و حدیث بسیاری از قاضی ابوالحسین احمد بن علی کسب کرد. و در پیری به مرگ ناگهانی در مدرسه‌ی شحامی درگذشت. در یکی از ماه‌های سال پانصد و هفتاد و اند.

- پانوشت‌ها:

1. دکتر ناجی معروف در پایان نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه»، به برخی دیگر از مدرسه‌های نیشابور اشاره می‌کند که در این دوره‌ی زمانی و یا اندکی بعد از ساخته شدن نظامیه‌ی بغداد تاسیس شده‌اند: مدرسه‌ی ابوسعد مستوفی (تاسیس حدود 450 هجری، برای حنفیان)، مدرسه‌ی ابوعلی علوی (پیش از نظامیه)،  مدرسه‌ی احمد ثعالبی (پیش از 474 هجری)، مدرسه‌ی ابوعمر نسوی (پیش از 478 هجری)، مدرسه‌ی منشکی (پیش از 486 هجری)، مدرسه‌ی سالم نیشابوری (پیش از 497 هجری)، مدرسه‌ی جاجرمی (پیش از 497 هجری)، مدرسه‌ی امیر ابونصر بن ابی‌الخیر (پیش از 510 هجری)، مدرسه‌ی سلطانیه (پیش از 540 هجری)

2. شایان یادآوری است مطالبی که در این نوشتار آمده است دربرگیرنده‌ی بخش‌هایی از نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه» است که به مدرسه‌های نیشابور پرداخته، که البته بخش بزرگی از نوشتار یادشده را در پوشش خود می‌گیرد. نکته‌ی دیگر این‌که در این نوشتار، پا‌نوشت‌های متن اصلی نوشتار «مدارس علمیه قبل از نظامیه»، که دربرگیرنده‌ی مشخصات منابع  و ارجاعات است، نیامده است، بنابراین در صورت نیاز به بررسی و تعمق بیشتر، به اصل نوشتار که مشخصات آن در زیر آمده است، مراجعه کنید.

- منبع:

·          معروف، ناجی.«مدارس علمیه قبل از نظامیه»، ترجمه جمال‌الدین شیرازیان، ]کتاب[ «یادنامه ادیب نیشابوری: زندگی استاد و مجموعه مقالات در مباحث علمی و ادبی»، به اهتمام مهدی محقق، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1379،ص 205-267. به کوشش ققنوس شرق، «مدرسه‌های نیشابور در سده‌های چهارم و پنجم قمری»، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، مردادماه 1387.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد