ادامه نوشتار «نیشابور و پایگاه علمی آن از منظر یاقوت حموی؛ مطالعه موردی سدههای چهارم تا ششم هجری» ...
از گزارش یاقوت در دو کتاب معجمالبلدان و معجمالادباء برمیآید که نیشابور تا زمان حمله مغول، شهری آباد و مرکز علم و دانش بوده است. افراد زیادی که تنها به نمونههای اندکی از آن اشاره شد، در طلب علم در این شهر ساکن شدند. با توجه به این امر به راستی نیشابور مصداق سخن یاقوت، معدن علما و منبع فضلا بوده است. نگاهی به گزارش موجز یاقوت درباره نیشابور، اهمیت شهر مذکور را در میان شهرهای خراسان نشان میدهد. این شهر از سده سوم هجری به پایگاهی علمی تبدیل شد و مأمن و پناهگاهی مناسب برای طالبان علوم مختلف به ویژه علوم ادبی و دینی گردید. دقت نظر در شرح حال افراد نشان میدهد در شرق خلافت اسلامی شهرهایی در علوم سرآمد بودند که از آن جمله میتوان به نیشابور، هرات، نساء، جرجان، مروالرود، ری و اصفهان اشاره کرد. این در حالی است که کوفه و واسط و بغداد حد میانه تلقی شدهاند و درغرب نیز نواحی شام، بیت المقدس و مناطقی از مصر و افریقیه شاخص بودهاند.
اما در مورد نیشابور،عوامل متعددی در رونق علمی آن تأثیر داشتند. علاوه بر جاذبههای علمی این شهر، اوضاع ملتهب و ناآرام شهر بغداد نیز در این راستا تأثیر گذار بود. ناآرامیها و درگیریهای سیاسی و مذهبی بغداد سبب شد که علما پایگاههایی را در شرق اسلامی به ویژه در ایران و خراسان بزرگ جستوجو کنند و در آن مأمن بگیرد. حضور عالمان سرشناس در نیشابور که در این جا به
تعداد محدودی از آنان اشاره شد، مؤید این ادعاست. آبادانی نیشابور و رونق و سرزندگی و امنیت آن و نیز بلندپایگی شهر درعلم، شاعرانی را وادار به توصیف و مدح این شهر کرده است؛ از جمله: نمونهای اشاره می شود.
ملک الافضل ارض نیسابور
مرسی الأنام و لیس مرس بور
دعیت ابرشهر البلاد لانها
قطب و سائرها رسوم السور
هی قبةالاسلام نایرةالصوی
فکانها الاقمار فی الدیجور
[65]
پینوشت:
* عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه الزهراء.
1. شهابالدین ابو عبدالله یاقوت حموی رومی بغدادی را متوفای 626 هـ میدانند که از اسیران رومی بود. در بغداد تاجری به نام حموی او را خرید و به دلیل انتساب به او به نام یاقوت حموی خوانده شد. صاحب او نوشتن نمیدانست و یاقوت به کار دخل و خرج و امور تجاری گماشته شد. پس از لطف صاحبش که منجر به آزادی وی شد، او سفرهای بسیاری کرد و از دیدهها و شنیدهها، نوشتههای زیادی گرد آورد. حاصل زحمات وی دو معجم یکی در جغرافیا و تاریخ و دیگری در رجال و ادب است که در تحقیقات معاصر از مراجع و منابع اصلی به شمار میروند.
2. ابن خلدون، تاریخ، ترجمه عبدالمجید آیتی، (تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقاتفرهنگی، 1364)، ج2، ص 738.
3. عمدهترین توضیح یاقوت درباره جغرافیای نیساوبر ذیل واژه نیسابور آمده است. در این نوشته نیز به همان بخش مراجعه شده است. از این رو از ارجاع دادنهای مکرر به همان صفحات خودداری شده است. ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، (بیروت، دارصادر، چاپ اول، بیتا، ج ؟ ص 331 – 333)، ذیل «نیسابور».
4. در مورد دیگر دلایل وجه تسمیه نیشابور، ابوالفداء آرای متفاوتی دارد. ابوالفداء، تقویمالبلدان، ترجمه عبدالمجید آیتی (تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349) ص521.
5. احمد بن عمر بن رسته، الاعلاق النفیسة، ترجمه حسین قره چانلو (تهران، امیر کبیر، 1365) ص112.
6. مقدسی، احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی (تهران، شرکت مترجمان و مؤلفان ج2)، ص447.
7. مقدسی، این تصویر را به روشنی ترسیم کرده و گفته اینجا خزانه مشرقین، تجارتخانه خاور و باختر است و مردم برای دانش و بازرگانی به آنجا می آیند. همان، ج2، ص460. او این وصف را چنین ادامه داده که نیشابور 44 محله دارد که برخی از آنها مانند نیمی از شیراز است. این شهر از فسطاط پهناورتر و از بغداد پرجمعیتتر و از بصره کاملتر و از قیروان مهمتر و از اردبیل پاکیزهتر و از همدان آبادتر است.همان، ص461.
8. همان، ص459.
9. نزد جغرافیانویسان مسلمان، نیشابور، شاپور و جندی شاپور سه خوره بودند که شاپور آنها را بنا کرد. مقدسی معتقد است علاوه بر آنها در ارجان، بلاشاپور و در استخر، ارشاپور را ساخته است. همان، ج1، ص40. یاقوت خوره یا به فارسی کوره را با استان یکی گرفته که شامل چندین قریه است. یاقوت، معجم البلدان ، ج1، ص37-36.
10. حاکم نیشابوری، به این دلیل که نیشابور را در مکانی بلند ساخته بودند، آن را ابرشهر خوانده که به ابرها نزدیک است. حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، (تهران، آگه، 1377) ص196.
11. همان، مقدسی نیز به اختلاف مصداق واژه ایرانشهر اشاره کرده است، اما وی با ایران شهر خواندن نیشابور موافق است و دلیل آن را، پهناور بودن نیشابور و داشتن روستاهای پرمایه و آبادی ها و قناتها می داند. مقدسی، پیشین، ج 2 ص 434و435.
12. یاقوت حموی، معجم الادباء (بیروت، دارصادر، بیتا) ج21، ص44.
13. مقدسی، پیشین، ج1، ص93.
14. مقدسی، پیشین، ج 2، ص 390.
15. مقدسی، کوی را بر آن افزوده و نواحی را توضیح داده است. همان، ج 2، ص462-467.
16. حدود العالم، تصحیح مریم میر احمدی و غلامرضا ورهرام (تهران، دانشگاه الزهراء، 1372) ص292.
17. مقدسی، پیشین ، ج2، ص481.
18. کوره یا خوره، در تعریف یاقوت، که آن را از حمزه اصفهانی گرفته بود، بر بخشی از تقسیمات یک استان اطلاق میشد. برای اطلاع بیشتر ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج1، ص36.
19. مقدسی، پیشین، ج1، ص324.
20. یاقوت، همان.
21. رماده، حلوان، دستگرد،نوقان، اسدازاد، سنجان، را مقدسی از دیههای آن نام برده است. مقدسی، پیشین،ج1،ص34-40.
22. همان، 296.
23. ابن رسته، پیشین، 200.
24. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج11، ص270.
25. به نظر میرسد سبک یاقوت در دادن اطلاعات زیاد در کمترین عبارتها و یا به سخنی دیگر شیوه دایرةالمعارفی وی، عامل نپرداختن به جزئیات بوده است. کاستی دادههای او را می توان با نوشتههای کسانی دیگر از قبیل مقدسی تکمیل کرد که ضمن ذکر نام محلات، توصیفی از برخی از آنها نیز ارائه داده است.
26. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج13، ص33.
27. همو، معجم البلدان، ج5، ص45.
28. همو ، معجم الادباء، ج 13، ص129.
29. مقدسی،همان، ج1، ص 40.
30. همان، ص11.
31. همان، ج2، ص472.
32. حدود العالم، ص292.
33. لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان (تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1364) ص 412.
34. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج5، ص332.
35. همو، معجم الادباء، ج20، ص45.
36. همان، ج1، ص129.
37. منیر الدین احمد، نهاد آموزش اسلامی، (مشهد، آستان قدس رضوی، 1368) ص31و32.
38. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج3، ص12.
39. همان، ج7، ص5-13 .
40. همان، ج3، ص15-16.
41. همان، ج8، ص268-269.
42. همان،ج 7، ص41.
43. همان، ص267.
44. همان، ج20، ص45.
45. همان،ج 2، ص125.
46. همان، ج1، ص129.
47. همان، ج7، ص18.
48. همان،ج2، ص167-168.
49. همان،ج 3، ص12.
50. همان، ج3، صص225-224.
51. همان، ج11، ص77.
52. همان، ص273.
53. همان،ج 13، ص127.
54. همان.
55. همان، ج13، ص224.
56. همان، ج6، ص90.
57. همان، ص97-98.
58. همان، ج13، ص33-34.
59. همان، ج1، ص129.
60. همان، ج13، ص76.
61. همان، ص87.
62. مقدسی، پیشین، ج2، ص480.
63. همان، 460.
64. همان، ص 462- 474.
65. همان، ج13، ص276.
منابع:
· ابن خلدون، عبدالرحمان، تاریخ، ترجمه عبدالحمید آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1364.
· ابن اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1372.
· ابن حوقل، صورة الارض، ترجمه جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1345.
· ابن رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسة، ترجمه حسین قره چانلو، تهران، امیر کبیر، 1365.
· ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالحمید آیتی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1349.
· اصطخری، ابراهیم بن محمد، المسالک و الممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1368.
· بلاذری، احمدبن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1991 م.
· ثابتی، سید علی، تاریخ نیشابور، تهران، انجمن آثار ملی، بیتا.
· حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، تهران، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری ، به اهتمام محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، 1377.
· حدود العالم منالمشرق الی المغرب، تصحیح مریم میر احمدی و غلامرضا ورهرام، تهران، دانشگاه الزهراء، 1372.
· لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1364.
· مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علینقی منزوی، تهران، شرکت مترجمان و مؤلفان ایران، 1361.
· یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ یکم، بیروت، دارصادر، بیتا.
· __________، معجم الادباء، بیروت، دارالفکر، 1400 ق.
· یعقوبی، احمد بن ابی واضح، البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1381.
منبع این نوشتار:
بختیاری، شهلا، «نیشابور و پایگاه علمی آن از منظر یاقوت حموی مطالعه موردی سده های چهارم تا ششم هجری»، فصلنامه تاریخ اسلام، ش 31، پاییز 86، وبگاه «شبکه شارح: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی»
Neyshabur Information Service
Neyshabur or Nishapur, The Phoenix of The East,
The Land of Philosophy, Mathematics, Mysticism, Poem, Pottery, Turquoise, Rhubarb and
BorzinMehr FireTemple