نینوا در نوای عطار نیشابوری- بخش دوم

برای خواندن بخش نخست این نوشتار، بر روی اینجا کلیک نمایید.

آن‌چه نمایان است، روایت عطار، از عاشورا بسیار تراژیک و غم‌بار‌ است. او ماجرای عاشورا را با تلخی تمام روایت می‌کند:

کیست حق را پیمبر را ولی

آن حسن سیرت، حسین بن علی

آفتاب آسمان معرفت

آن محمدصورت و حیدرصفت

نه فلک را تا ابد مخدوم بود

زآن که او سلطان ره معصوم بود

تشنه او را دشنه‌آلوده به خون

نیم کشته گشته سرگشته به خون

آن چنان سر را که بُرد بی‌دریغ

کآفتاب از درو آن شد زیر میغ

گیسوی اوبا به خون، آلوده شد

خون گردون از شفق، پالوده شد

با این وجود، نیازمند یادکرد است، غم‌انگیز بودن ماجرای کربلا، مشخصه‌‌ی اصلی باور عطار نیست، بلکه عمده توجه او معطوف به تفکر و روش امام حسین (ع) است. حسین (ع) از منظر عطار، کسی است که به مقام یقین رسیده و به این جهت، توانسته است از مراتب ظاهر و باطن، وارهد و مقام رضای پروردگار را به دست آورد:

جان خود ایثار کردند از یقین

درگذشتند از مکان و از مکین

عطار، حسین بن علی (ع) را الگو برمی‌شمرد و منش و روش ایشان را شایسته‌ی تقلید. به باور وی، آن کس که به راستی رهرو راه حق است باید مانند حسین (ع) خود را آماده‌ی فدا و فنا ساختن بهر حق کند. به دیگر سخن در آموزه‌های عرفانی عطار، شهادت امام حسین (ع)، بلندا و اوج عرفان عملی به شمار می‌آید و از این روست که به مریدان خویش سفارش می‌کند چونان حسین (ع)، نفس خویش را فدا سازند و با فنای خود، به وصل خدا رسند.

ور پرسندت که چیست ایمان

گو روی‌ببین و نعره‌زن باش

گر روی بدین حدیث داری

چون ابراهیم بت‌شکن باش

ور گویندت بباید سوخت

تو خود ز برای سوختن باش

ور کشتن تو دهند فتوی

در کشتن خود به تاختن باش

مانند حسین، بر سر دار

در کشتن و سوختن حسن باش

انگشت‌زن فنای خود شو

و انگشت‌نمای مرد و زن باش

به تعبیر دیگر؛ عطار، شهادت حسین (ع) را به سان نمونه و الگوی منحصر به فردی در پیشروی رهپویان طریق حق، معرفی می‌کند که در تاریخ جهان همانندی برای آن یافت نمی‌شود. البته، عطار، تقلید از حسین (ع) را تنها به سبب فداکاری جانانه یا شهادت آن امام بزرگوار به توسط اشقیای بدنهاد و ستمکاران بدذات، جایز نمی‌پندارد، بلکه از دید او آنچه این مهم را بایسته‌تر و ضروری‌تر می‌سازد، جهاد جانانه‌ی امام با نفس و سربلندی و پیروزی نهایی ایشان در این آوردگاه سخت و جان‌فرساست. این مهم، میسر نشده مگر به واسطه‌ی عشق الهی سرشاری که تمام وجود امام حسین (ع) را در بر گرفته است:

کار ما بگذشت از فرهنگ و سنگ

بیدلان عشق را فرهنگ نیست

راست ناید نام و ننگ و عاشقی

درد درده جای نام و ننگ نیست

نیست منصور حقیقی چون حسین

هر که او از دار عشق آونگ نیست

و دقیقاً به همین سبب به زیبایی تمام باور خویش از ماجرای کشته شدن حسین (ع) می‌نماید و اذعان می‌دارد که خون حسین (ع)، تا قیامت، خواهد جوشید:

گر هستی تو اهل پرده راز

از این پرده به راز میده آواز

بسی خون کرده‌اند اهل ملامت

ولی این خون نخسبد تا قیامت

هر آن خونی که بر روی زمان‌هاست

برفت از چشم و این خون جاودان‌هاست

چو ذاتش آفتاب جاودان بود

زخون او شفق باقی از آن بود

چو آن خورشید دین شد ناپدیدار

در آن خون چرخ می‌گردد چو پرگار

و صدالبته باز از همین رویاست که خود را حسینی‌مذهب و بنده‌ی شهید کربلا می‌خواند و هر کس را که تلاش ندارد تا حسین‌وار زندگی‌ کند با یزید، هم‌سان می‌کند:

ما حسینی‌مذهبیم و پاک‌دین

با خوارج بسته‌ایم اینجای کین

ما شهید کربلا را بنده‌ایم

خویش را بر خاک او افکنده‌ایم

من حسینی تو یزیدی ای پلید

گشته‌ای باب جهنم را کلید

می‌توان گفت به باور عطار، معرفت دقیق به شخصیت امام حسین (ع) و ماهیت راستین عاشورا برای هر فرد، تنها در صورتی ممکن می‌شود که بریدن از هر آن‌چه دلبستگی آرد را پیشه کند. در واقع، پیرو چنین تفکری است که عطار، از خداوند می‌خواهد فریادرس عاشقان در رمزگشایی از این سرّ باشد:

یا ربّ این سرّ را تو می‌دانی و بس

خستگان عشق را فریادرس

به عنوان پایانی بر این مختصر و به مثابه‌ی برآیند کلام می‌توان اذعان داشت که عطار نیز به سان سنایی و مولانا، مومنان را به این نکته، هشدار می‌دهد که بی‌قراری در عزای حسین بن علی (ع) برای نیل به راه حق، کافی نیست، بلکه تفکر در چند و چون ورود امام به این مسیر وصال است که اگر درست درک شود، راهنمای ارزشمندی خواهد بود.

- منبع:

-- نعمتی لیمائی، امیر، «نینوا در نوای عطار نیشابوری»، روزنامه جام جم، سال سیزدهم، شماره 3598، چهارشنبه 13 دی 1391، ص8. به کوشش ققنوس شرق، ابرشهر: دانشنامه نیشابور، بهمن‌ماه 1391.